یافتن پست: #هجران

مآه
مآه
چه کرده ای که پس از تو به هر کجا که تو بودی غمی نشسته به جایت…
کجای این شب هجران کجای این همه راهی که از دریچه چشمت نمیرسم به نگاهی

رها
رها
در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند

من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند

جلوه گاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست

ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند

عهد ما با لبِ شیرین دهنان بست خدا

ما همه بنده و این قوم خداوندانند

مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم

آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند

وصلِ خورشید به شبپَرِّهٔ اَعْمی نرسد

که در آن آینه صاحب نظران حیرانند

لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ

عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند

مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار

ور نه مستوری و مستی همه کس نَتْوانند

گر به نُزهَتگَهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد

عقل و جان گوهرِ هستی به نثار افشانند

زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟

دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند

گر شوند آگه از اندیشهٔ ما مُغبَچِگان

بعد از این خرقهٔ صوفی به گرو نَسْتانند..

حافظ:x

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
🍂باز در شهر رسیدی و نفهمید کسی
آشنایی طلبیدی و نفهمید کسی...

🍂درد این است که ما مدعی هجرانیم
درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی...

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نقش سیمای قشنگ رخ یار ..نقشه ای نقش بر آب است ....
قصه لیلی و مجنون همه اش داستان است، کتاب است ..
درد هجران نگرانم چه کند با دل تو
نقد ما نیست، دل پیر جوان است ، بخند..

حضرت@دوست
حضرت@دوست


اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

هلیا
هلیا
نویسندها سیگار می‌کشند
شاعرها هجران
نقاش ها تابلو
زندانی ها تنهای
دزدها سرک
مریض ها درد
بچه ها قد
و من نفس های تورا

حضرت@دوست
حضرت@دوست

اینک مبرم تاب که هجران توام .......من کرده عزیز، رقیب هم خوار بماند
از صبر و حیای تو نشد نطقی کرد.......در حلق و گلو عقده بسی خوار بماند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

هرکه جست آب حیات از لعل تو
جاودان در ظلمت هجران بماند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

هر که جست آب حیات وصل تو

جاودان در ظلمت هجران بماند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

زنهار مپندار که در شدّت هجران
یک لحظه مرا بی رخ تو صبر و توانست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
غم هجران
تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا

سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هر - شبم با غم هجران تو سر بر بالین


روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو