یافتن پست: #میخانه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من تنهای تنها، غمگین شکسته
راه تاریکِ تاریک میخانه بسته


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بیتی ست امامت در این خانه تویی تو
** “امروز امیر در میخانه تویی تو


حضرت@دوست
حضرت@دوست
در گوشهٔ میخانه بزمی است ملوکانه
ترسا بچهٔ ساقی رندیست خوش و سرمست


حضرت@دوست
حضرت@دوست
چشمان سیاه

ساقیا آمده ام باز به میخانه ی تو
پر کنم جام تهی از لب مستانه ی تو


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
دوست دارد یا نمی‌خواهد مرا معلوم نیست
عشق، بازی می‌کند با من چرا! معلوم نیست

می‌کشم سر، هرچه می‌ریزد به جامم دستِ دوست
کِی در این میخانه می‌افتم ز پا معلوم نیست

برگ، دستِ شاخه را وقتی رها می‌کرد گفت:
باد با خود می‌برد ما را، کجا؟ معلوم نیست

یا نمی‌آید به چشمِ باغبان، پاییزِ ما
یا زمستان و بهارِ کاج‌ها معلوم نیست

با طبیبان، رنجِ ما را بازگو کردن خطاست
جای زخمِ عشق بر دل‌های ما معلوم نیست..


|
📚 از کتاب

حضرت@دوست
حضرت@دوست

از جام وجودم نوش بسیار به او دادم
شد مست و رفت، اینجا میخانه بود انگار

حضرت@دوست
حضرت@دوست
پیمانهٔ عشق


تن و جانِ منِ عاشق ، در این میخانه میسوزد
چو شمعی تا سحر ، در ماتمِ پروانه میسوزد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بی تو

بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم
مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جا نا

"سرزده وارد مشو، میکده حمام نیست"
این سخن پیر ماست، گفته ی هر خام نیست

بر در میخانه شو، بوسه ی رندانه زن!
خاک در میکده، سجده گه عام نیست

یک دو سه پیمانه زن، نعره ی مستانه زن
مست ابد می شوی، صحبت ایام نیست

می خور و رندی کن و ولوله در می فکن
چون که در این خانقه، توطئه و دام نیست


حضرت@دوست
حضرت@دوست

انگبـــینی شده آن چــــشم ولبـانت بــه عسل
گــربه میخانه شـــوی مست وخمارت بشوم

حضرت@دوست
حضرت@دوست


نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو