یافتن پست: #مجنون

LOEY♡
LOEY♡
همه در دنیا کسی را دارند برای خودشان:

خسرو و شیرین

لیلی و مجنون

ویس و رامین

پیر مرد و پیرزن

“تو” و اون

“من: و تنهایی…

حضرت@دوست
حضرت@دوست


از ره و رسم بیرون نشوی
یک از آنچه افزون

یک ز روی لیلیت
باشم اگر تو نشوی


wolf
wolf
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا ، میرفت دل ...
یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد ...

wolf
wolf
مجنون نشد ارام پذیر از رخ لیلی
دردیست جدایی که به درمان نرسیده ست{-43-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست


نگاه وحشی لیلی چه افسون‌کرد صحرا را
که‌نقش پای آهو چشم‌مجنون‌کرد صحرارا

دل از داغ محبت‌گر به این دیوانگی بالد
همان‌یک‌لاله‌خواهدطشت‌پرخون‌کرد‌صحرارا


حضرت@دوست
حضرت@دوست

من و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم *** او به ظاهر گشت عاشق, ما به معنا سوختیم.


حضرت@دوست
حضرت@دوست

خسته ام زین عشق، دل خونم نکن
من کـــه مجنونم تو مــــجنونم نــکن

سکوت شب
سکوت شب
مجنونهای آنی لیلی های آفی

اینجا همه خوبن ، همه مهربونند ، همه از دروغ بدشون میاد ،

همه از خیانت نفرت دارن ،

همه واسه خودشون فرشته هستند ، همه فکر می کنند ....

ولی نمیدونم این آدما کجای شهرمون هستند که هیچوقت

پیداشون نمی کنم!

wolf
wolf
مجنونهای آنی لیلی های آفی

اینجا همه خوبن ، همه مهربونند ، همه از دروغ بدشون میاد ،

همه از خیانت نفرت دارن ،

همه واسه خودشون فرشته هستند ، همه فکر می کنند ....

ولی نمیدونم این آدما کجای شهرمون هستند که هیچوقت

پیداشون نمی کنم...!

wolf
wolf
اگه غذا بودی ، کتلت های آخر هفته ی دست پخت مامان جون بودی ، که عطرش هفت تا محله رو برمی داشت و با ترشی و سبزی تازه خوشمززه ترم میشد .. اگه رنگ بودی ، زرد بودی .. همون قدر تو چشم و جذاب ، که چشم بد و همه انرژیا و فرکانسای منفی رو بر می گردوندی .. اگه عطر بودی ، عطر گیج کننده ی شکوفه های بهار نارنج بودی که بوش تمام حیاط نقلی خونه پدری و پر میکرد .. اگه یه روز هفته بودی ، جمعه بودی ، که آدم واسه اومدنت لحظه شماری میکرد و کل هفته رو به شوق اومدنت می گذروند و دست آخر از اینکه داری می ری ، غم میومد تو دل .. اگه میوه بودی ، سیب بودی .. نماد خنده (: اگه فصل بودی ، زمستون بودی .. برفی و مه گرفته و سرد .. که با لذت پوشیدن لباسای پشمی گرم ، شال و کلاه و کتونی ، برف بازی های پر از جیغ و هیجان و خوردن شکلات داغ ، سپری می شدی .. اگه قصه بودی ، لیلی و مجنون بودی ، شیرین و فرهاد بودی ، عاشقانه ، اساطیری و همیشه موندگار توی تاریخ ادبیات جهان .. اگه جمله بودی ، دوستت دارم بودی و اگه کلمه ، عشق ...




حضرت@دوست
حضرت@دوست
دل دوزخی
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام در اندازد میان قلزم پر خون

زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فرو ریزد ز گردش های گوناگون
ز گردش های گوناگون

نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان شود بی آب چون هامون

چون این تبدیل ها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی چون
که چون غرق است در بی چون



حضرت@دوست
حضرت@دوست
لبِ خندانِ تو؛ برقِ چشمانِ تو؛ برده قرار از دلِ عاشقِ زارم…●
با منِ بی نوا؛ بیش از اینم جفا دگر مکن یارم●

ای گلِ ارغوان؛ همچو سرو چمان…●
ای در شبِ تارِ من؛ روشنایی●
بتِ چین و ختن؛ روح و جانی به تن… دل می ربایی●

آتش زده ای بر دل؛ وای از من و آه از دل●
زندگی بی تو شده بی حاصل؛ دل شده مجنون…●
چه کنم با دل؟●

مستم ز نگاه تو…●
زان چشمِ سیاهِ تو؛ حبیبم افتاده به چاهِ تو●
صنما؛ سرگشته ی راهِ تو●

از عشقت آرامِ جان؛ شده ام شیدای زمان●
من ز سودای وصلِ تو؛ گشته‌ام رسوای جهان●

رفت از دستم؛ اختیار… بردی از من صبر و قرار●
در شب و روز تارِ من؛ مه و خورشیدی ای نگار●



سکوت شب
سکوت شب
نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم :
در عصر های انتظار ، به حوالی بی کسی قدم بگذار !!!!
خیابان های غربت را پیدا کن
وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!!!
کلبه غریبه ام را پیدا کن
کنار بید مجنون خزان شده کنار مرداب ارزوهای رنگی !!!!
در کلبه را باز کن وبه سراغ بغض خیس پنجره بره !!!!
حریر غمش را کنار بزن
مرا می یابی {-57-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست


همت مجنون نکرد جز به حبیب التجا
لاجرم اندر جهان نام ببرد از وفا

بوی عرق چین تو روح مرا هم چنانک
پیرهن نور دل دیده ی یعقوب را

روضه ی جانم بسوخت آتش حسرت چو نی
تا به کجا می کند آهوی چشمت چرا

آه نزاری بسوخت خرمن صبر و شکیب
ابر صفت کلّه بست دود دلم در هوا

محمل لیلی برفت طاقت مجنون نماند
چند کند احتمال چون نرود بر قفا

داور من عشق بس مظلمه آن جا برم
عشق برافتادگان ظلم ندارد روا


0
0
جاسم خدارحمی = گل بهار

دَ نیخی هم دیارت بَم
تِه رفتی تا خرابت بَم
دلُم سی لووَلت تنگه
تِه بهل تا هم مزارت بَم
تِه بیدی لیلی، مِه مجنون
چه وابی رفتی چه آسون
دل تینا غم وش واسا
وه رفتن خاطرات ویسا


دانلود موزیک



صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو