aliaga
داستان کوتاه
ﻋﮑﺎﺱ: ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮﻡ؟
ﭘﺴﺮ: ﮐﻪ ﭼﯽ ﺑﺸﻪ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻦ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺭﻧﺠﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺗﻮ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﻭ ﮐﻮﻟﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ
ﭘﺴﺮ: ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﻬﻢ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯽ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﭼﻪ ﮐﻤﮑﯽ؟
ﭘﺴﺮ: ﮐﻤﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﻣﻮ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ ﮐﻨﯽ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ عجله ﺩﺍﺭﻡ
همه میتونن ادعای آدم بودن بکنن ولی هر کسی نمیتونه آدم باشه؛ دنیای ما اینچنین است!!!
خانوم اِچ
«نصيحة العمر:
لا تدع الناس يعرفون عنك الكثير.»
پندی برای یک عمر:
نگذار مردم دربارهات زیاد بدانند.
خانوم میم
یکی این موزو از دست آقای هادی بگیره
نیس خیلی لاغره
هی هم موز می خوره😐
aliaga
بزار یچیزی رو بهت بگم،
نگاه نکن به کسی که تو ۱۷ سالگی
گوشی ۶۰ میلیونی دستشه.
یا کسی که هیچ استعدادی نداره،
ولی ماشین چند میلیاردی سوار میشه.
نگاه نکن به کسی که فقط عینک دودیش
از تموم دارایی هات گرون تره.
ببین این دنیا انصاف نداره
پس چرا واسه چیزی که انصاف نداره
ابراز ناراحتی کنی؟
مطمئن باش کسی که به ظاهر از تو موفقتره،
چیزی از تو بیشتر نداره
اینو وقتی میفهمی که همچیشو ازش بگیرن
معلوم میشه که کی سرش به تنش میارزه!
Tasnim
اینا که میگن:
واای خوش به حالت! با چه حوصله ای دارید بچه داری میکنید...
جوابشون اینه که از حوصله ی زیاد نیست، در واقع من اونقدر خسته ام که حال ندارم بچه هامو دعوا کنم و سر هر چیزی باهاشون کل کل کنم.
دعوا کردن واس مادرای پرانرژی ه.
Tasnim
اون: چرا اینقدر ساکتی؟
من: کاش تو هم بودی
aliaga
امروز ی تعداد از دوستان یا نیامدن ویا خسته بودن و پستارو نخوندن
و از شروع چله جدید بی اطلاع بودن
برا همین فردا هم تو شروع بمونیم و ادامه ندیم تا بقیه برسن
البته اگه موافق باشیدا
Tasnim
کنسولگری ایران توو سوریه رو زدن اسراییلیهای حرومزاده
جانم❤
ای کاش که دلقک شده بودم و نه شاعر
در کشور من ارزش انسان به نقاب است...
💓
خانوم میم
این سنگک اخه چقد آقاس
درد و بلاش بخوره تو سر بربری