شوق امید
بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را
بدین صورت مگر بوسم کف پای نگارم را
غبار رهگذارم کرد شوق امید آن دارم
که گاهی خیزم و گیرم رکاب شهسوارم را
شدم خاک ره غم اشک خواهد ریخت بر حاکم
بهر چشمی که دوران توتیا سازد غبارم را
ره رسوایی از فرهاد و مجنون یافتم خالی
ز خار و خس زمانه پاک کرده رهگذارم را
غبار آستانت گریه ام را می دهد تسکین
ازین به توتیایی نیست چشم اشکبارم را
حذر کن ای فلک از آه و اشک من مکن کاری
که ناگه بر کشم از قهر تیغ آبدارم را
فضولی قصه بیداد آن گلرخ چه می خوانی
چرا نومید میسازی دل امیدوارم را
تچکر میکنم
دلتون میاد من و شامی رفوزه شیم؟ الان نمره مون 9 تومنه 4 دور کلیک کنید 12 رو بگیریم اقلا
۶ تا کاپشن زدم
قرص سی ال ای برای لاغری
چه تبلیغهایی میادبرات واسه من یا همشکاپشن یا سپیدی مو