یافتن پست: #فریاد

azar
azar
حکایت عجیبیست رفتار ما آدمها
خدا میبینه و فاش نمیکنه
مردم نمیبینن و فریاد میزنن

مآه
مآه
معلومه ساینا رو خیلی دوس داری..
چون هر چی نوشتم واست اینجا گذاشتی پست ،من غش من ذوق 🤤😍❤️ مرسی مریم ک نوشته های منو دوس داری و میذاری شون عنوان پست چقدر برام ارزشمنده یه کاری بگم بهت اگه دوس داشتی انجامش بده اینایی که واست مینویسم یادداشت کن تو دفتر تا همیشه داشته باشیش❤️ میدونی ک بهار عاشقته من قدرت باتو حس می کنم...
@bhar


می دونی چیه باتموم وجودم فریاد می زنم
آدم باید یه بهار تو زندگیش داشته باشه
من قوی وجسور میشم وقتی خواهری مثل تو دارم ودلم می خواد غرق تو ونوشته های زیبات بشم....
آخ قلب مریم❤✋

مآه
مآه


مآه
مآه
خب میدانی؟ بدبختی از آنجا شروع شد که گفتیم ما منطقی هستیم.. یکی مان پرسید منطقی یعنی چه؟ آن یکی جواب داد یعنی هر بلایی سرت آمد، صدایت درنیاید... این شد که یارمان بد کرد و صدامان در نیامد.. عزیزمان مُرد و صدامان در نیامد.. عشق مان رفت و صدامان در نیامد.. توی خانه، سرخاک، وسط سالن فرودگاه، .. به جای اینکه گِل سرمان بگیریم و خودمان را چنگ بزنیم و فریاد بکشیم و شیشه بشکنیم تا نشکند ، نرود، بماند ، هی منطقی رفتار کردیم. ایستادیم و بغض هامان را قورت دادیم و لبخند زدیم. مثل احمق ها دست تکان دادیم و گذاشتیم رفتنی ها بروند.. از خانه، از دنیا، از دست...

مآه
مآه
.

azar
azar
از سه چیز خودمون دور نگه آریم
افسوس
فریاد
نفرین

aliaga
aliaga
چه دل نشین است امواج صدای آدم هایی که موسیقی محبتشان را فریاد میزنند...
آدمهایی که با محبتشان،
زمین را ستاره باران می کنند...
آدمهایی که با موسیقی کلامشان برای امواج خروشان دنیا لالایی می خوانند...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
انظر الى عيني
باستثناء صورة عالمي ، هناك دور فيها

اینجاست باید گفت ..درد مشترکم مرا فریاد کن

aliaga
aliaga




چه جالب است
ناز را می کشیم
آه را می کشیم
انتظار را می کشیم
فریاد را می کشیم
درد را می کشیم

ولی بعد از این همه سال …
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم
از هر آنچه که آزارمان می دهد

حسین
حسین
قدیما کوچه تنگ بود
امروز دل ما.
روزگارای قدیم مثل حالا درد نبود
قدیما یادش بخیر این همه نامرد نبود
قدیما گرمی. بازار دلا. گنج نبود
ساحل محبت زندگیمون رنج نبود
قدیما خدا میدونه که چقدر سادگی بود
قسم نان و نمک آخر مردانگی بود
قدیما محبتو. معرفتش. مقدسه
ولی حالا چی بگم که آخرای نفسه
هرکی فکر خودشه نه یاورو .دادرسی
هرچی فریاد کنی. به انتها نمیرسی
قدیما یادش بخیر.

حسین
حسین
قول‌ داده‌اَم‌
هنگام‌ِ شنیدن‌ِ نامت‌ بی‌خیال‌ باشم‌
از این‌ قول‌ درگُذر !
چرا که‌ با شنیدن‌ِ نامت‌
صبرِ ایوب‌ را کم‌ دارم‌ برای‌
فریاد نزدن‌.!

مآه
مآه
در چشم هایم فریادی نهفته بود
که از دید چشم هایت دور ماند:)

aliaga
aliaga
ما که جوانی نکردیم!
یعنی وقت و حوصله اش را نداشتیم.
ما سرمان شلوغ بود، خیلی شلوغ!
به قدری فکر و مشغله روی سرمان سنگینی می کرد, که درک درستی از سن و سال نداشتیم...
ما حتی کودکی هم نکردیم,
چشم باز کردیم و پیر بودیم!
ما قربانیان بدترین برهه‌ی تاریخ بودیم.
نسل جوانی‌های بر باد رفته،
نسل بحران و بلا تکلیفی،
نسلی که بدون فریاد، در دل آتش زمانه سوخت.
ما کم سن و سال ترین سالمندان تاریخیم...

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو