WeT
تنها مکانی که هرگز خالی نمیمونه سینک ظرفشوئیه 😒😒😒😒😒😒
WeT
اینور هوا خیلی سرده 😐😐😐
برف اومدامروز 😐😐😐😐😐😐😐😐
سارا
چند وقت پیش یکی از دوستام تعریف می کرد
یه دختر آمریکایی (سفید پوست) توی آلمان رو دیده که روی بازوش تتو کرده بود به فارسی “لوبیاپلو”
بعدش ازش پرسیده، می دونی معنی تتوت چیه؟
اونم برگشته گفته: یعنی به فارسی، راز خوشبختی!😍
بچههای مردم رو سرکار نذارید بی ادبا😁
😁😁😁😁😁😁😁
رها
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد..
❤️طوطی و بازرگان، مولانا
بسیار زیبا و آموزنده 👌
donya 👩👧👦
بیابونای ایران اینجوریه که به جز کفتار و کرکس و مار و عقرب یهو میبینی وسطش دانشگاه هم هست
Maryam
بخون حال کن
از معلم هندسه پرسیدند عشق چیست؟
گفت : نقطه ای که حول محور قلب میگردد😍
از معلم تاریخ پرسیدند عشق چیست؟
گفت : سقوط سلسلهی قلب😍
از معلم ادبیات پرسیدند عشق چیست؟
گفت : پاکترین احساس😍
از معلم علوم پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشــق تنها عنصری است که
بدون اکسیژن میسوزد😍
از معلم ریاضی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها عددی است که هرگز
تنها نیست😍
از معلم شیمی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها اسیدی است که درون
قلب اثر میگذارد😍
از معلم فیزیک پرسیدند عشق چیست؟
گفت : تنها آهنربایی که قلب را بسوی
خود میکشد😍
از معلم انشاء پرسیدند عشق چیست؟
گفت : تنها موضوعی که نمی توان
توصیفش کرد😍
از معلم ورزش پرسیدند عشق چیست؟
گفت:تنها توپی که هرگز اوت نمیشود😍
از معلم زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها کلمهای است که ماضی و مضارع ندارد 😍
از معلم زیست پرسیدند عشق چیست؟
گفت : عشق تنها میکروبی است که از
راه چشم وارد میشود.😍
از معلم دينى پرسيدند عشق چيست ؟
گفت : حرام است !!!!!!!😏😂
12 اردیبهشت روز معلم مبارک 😄
😜🤪😜
چگونگی این بازگشت را غزالی با استفاده از مفهومی به نام "ملامت" بیان می کند. ملامت از نظر او وسیله و روشی است باطنی که برای عبور از مراحل متعدد راه توحید باید از آن استفاده کرد. بطور کلی، وقتی که عشق در وجود عاشق به کمال می رسد، او می تواند از این وسیله درونی که به صمصام یا شمشیر تشبیه شده استفاده کند. این ملامت وابستگی عاشق را به خلق و وابستگی را به خودش و در نهایت وابستگی عاشق را به معشوق قطع می کند. چون معشوق هر چند که صورت الهی دارد ولی هنوز یک مرتبه پائین تر از وحدت محض است و در مرتبه ی توحید قرار دارد. و عشق نباید به چیزی جز وحدت بسنده کند.
عشقی که عاشق به دنبال آن است عشق مطلق است و معشوق هم برتر است. به همین دلیل برای کسی که خواهان این عشق است وصل و هجران یکی است، چه وصل رسیدن به معشوق است و هجران دوری از او. عشق مطلق همان حقیقت ازلی است که از ذات حق برخاسته و در نهایت هم عین ذات است. به همین دلیل است که غزالی به گونه ای از او یاد می کند که گویی از حق تعالی سخن می گوید. می نویسد: هم او آفتاب و هم او فلک. هم او آسمان و هم او زمین. هم او معشوق و هم او عشق، که اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است. چون عوارض اشتقاقات برخاست کار باز با یگانگی حقیقت خود افتاد"(4)
از نکات مهمی که در رساله ی سوانح آورده شده است معنای حسن و جمال است." حسن که به فارسی آرا نیکویی ترجمه کرده اند و همان چیزی است که امروز به آن زیبایی می گوییم خصوصیتی است که معشوق را معشوق کرده است. آنچه عاشق را عاشق می کند عشق و شوق است، و این عشق و شوق به خاطر معشوق و حسن و جمال اوست"(5)
صفات و حالات عاشق همچون بیچارگی و درویشی و نیاز و همچنین درد و بلایی که او در عشق متحمل می شود عاشق را در طی سلوک مراحل عشق یاری می دهد تا سرانجام به وصال معشوق برسد اما وصال حقیقی این نیست که عاشق به حضور معشوق برسد و او را در برگیرد. وصال حقیقی از نظر احمد غزالی زمانی متحقق می شود که عاشق دست از هستی خود بشوید و به اصطلاح در معشوق فنا شود. البته شیخ بعداً توضیح می دهد تا عاشق به مقام یقین نرسد. یعنی به نظاره جان ننشیند نمی تواند به مقام فنا برسد.