سید ایلیا
هر ڪداماز انگشتهاے دست مسئول یک احساسه ڪه با ماساژش میتونید اون احساس رو ڪنترل ڪنید
شصت مسؤل دلشوره
اشاره مسؤل ترس
وسط مسؤل عصبانیت
انگشترے مسؤل ناراحتی
ڪوچک مسؤل استرس...
سید ایلیا
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.
روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم!
مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد!
زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!
غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟
مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان ... پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان "
EDRIS
چقدر پیرتر از سنمم این میفهمی یعنی چی؟
من نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنم سن آدم اونی
هست که تو شناسنامه زده
سید ایلیا
🌷چند توصیه آیت الله بهجت ره🌷
🌿 برای دوری از ریا، لاحول و لاقوه الا بالله زیاد بگویید
🌷 برای درمان عصبانیت،زیاد صلوات بفرستید
🦋 برای تمرکز فکر،زیاد لااله الا الله بگویید
🌺 برای رفع اختلاف زوجین،صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید
🌷برای دفع شر و بلا بخوانید:اللهم صل علی محمد و آله و امسک عنا السوء
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
سید ایلیا
تمام بیماری های انسان ، از افکار او سرچشمه می گیرند ؛ یعنی افکار ما هستند که بیماری ها را در وجودمان تولید می کنند !
تیروئید : وجود بغضی در گلو ست ، که ترکیده نمی شود .
سرطان : ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است .
ام اس : به دلیل عصبانیت طولانی مدت و کینه ورزی ست .
بیماری قند : بخاطر افسوس گذشته ها را خوردن است .
سر درد : به دلیل انتقاد از خود و دیگران است .
زکام : به خاطر وجود آشفتگی های ذهنی ست .
درد مفاصل : به دلیل نیاز به محبت و آغوش گرم ...
و فشار خون : به خاطر مشکل عاطفی دراز مدتی ست که حل نشده باقی مانده .
پس بیائید ذهن هایمان را پاک کرده و شستشو دهیم ، دیگران را ببخشیم ، خودمان را ببخشیم ، بیشتر محبت کنیم ، کمتر گله و شکایت کنیم ، فراوان تر بخندیم و شاد باشیم ،
و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار شگفت انگیزی از خود باقی می گذارند .
Roalo
بیاید زیر پستم جمع شید یه بحث جدی کنیم 😐
تعزیمون تعطیل شد:)
هیئتمون تعطیل شد:)
حسینمون تعطیل شد:)
قربونت بشم امام حسین:)
شهرمون سفید شد...:)
خانمم همیشه میگفت دوستت دارم
من هم گذرا میگفتم منم همینطور عزیزم...
از همان حرفایی که مردها از زنها میشنوند و قدرش را نمیدانند...
همیشه شیطنت داشت.
ابراز علاقه اش هم که نگو..
آنقدر قربان صدقه ام میرفت که گاهی باخودم میگفتم:
مگر من چه دارم که همسرم انقدر به من علاقه مند است؟
یک شب کلافه بود، یا دلش میخواست حرف بزند ،
میدانید همیشه به قدری کار داشتم که وقت نمیشد مفصل صحبت کنم،
من برای فرار از حرف گفتم: میبینی که وقت ندارم،
من هرکاری میکنم برای آسایش و رفاه توست ولی همیشه بد موقع مانند کنه به من میچسبی...
گفت کاش من در زندگیت نبودم تا اذیت نمیشدی
این را که گفت از کوره در رفتم،
گفتم خدا کنه تا صبح نباشی...
بی اختیار این حرف را زدم..
این را که گفتم خشکش زد،
برق نگاهش یک آن خاموش شد به مدت سی ثانیه به من خیره شد
و بعد رفت به اتاق خواب و در را بست...
بعد از اینکه کارهایم را کردم کنارش رفتم تا بخوابم،
موهای بلندش رها بود و چهره اش با شبهای قبل فرق داشت،
در آغوشش گرفتم افتخار کردم که زیباترین زن دنیا را دارم لبخند بی روحی زد ...
نفس عمیقی کشید و خوابیدیم ..آن شب خوابم عمیق بود (ادامه دیدگاه)
این قصه و شعر واقعا عالیه چندبار قبلا خوندم بازم لذت بردم
من هم زیاد خوندم. زیبا سروده