마흐디에
اگه برنج رو برای آبکش کردن، به جای دو ساعت، یک ساعت تو آب بذاریم
چی میشه؟
مهاجر
دل نبستی بر من اما دل شکستی لااقل
با دلم گفتم خدا را شکر، هستی لااقل
بعد عمری می نخوردن حرمت پرهیز را
کاش با پیمانه ی من می شکستی لااقل
گفته بودم هیچکس عاشقتر از من نیست، هست
با یکی عاشقتر از من می نشستی لااقل
خودپرستی بدتر از شرک است اما باز شکر
آنکه را من می پرستم می پرستی لااقل
مست اهل رازداری نیست پس خاموش باش
یادی از عشقم مکن حالا که مستی لااقل
√ محسن قـوامــی
از هزاران دل
یکی را باشد
استعداد عشق!
خواجوی کرمانی
خانوم میم
تا از بیرون میای خونه فکر می کنن بیرون در حال عشق وحال بودی الان وقتشه که مغزت خورده بشه
واقعا درک نمی کنم کاش اهالی خونه بفهمن هر آدمی از بیرون میاد خونه ذهنش خسته اس یه مقدار نیاز به استراحت داره😒
مهاجر
فرشتگان و خدا محو چشم رنگینت
مدام ، اهل نظر می کنند تحسینت
خدا سوار ِ پرِ جبرئیل کردَت و بعد
رساند از دلِ هفت آسمان به پایینت
تو قبلِ قصهی خلقت درون من بودی
منم نوادهای از عاشقان دیرینت
ببخش، رشتهی تسبیح اگر گسست از هم
نشستهام به تماشای ساق سیمینت
*غزل سَنیلهَ مَنهَ معنی تاپْدی گوءز بَبَییم
فدای قند لبان و زبان شیرینت
به چشمهای تَرَت خیره میشوم ای ماه
شراب میچکد از خوشههای پروینت
اگرچه حاصلمان ما نشد ملالی نیست
من و تو یک نفریم ، از نگاه ِ آیینهت
به پای عشق تو بیشک شهید خواهم شد
همان شبی که بخوانی مرا به بالینت
*غزل با تو برایم معنا پیدا کرد نور چشمانم !
نوش جانت
من توو راهم
قربونت عجیجم
خدا نکنه که