سهم من از تو
سهم من از تو فقط غصه و غم بوده و بس
یک دل ِخون شده و قامت خم بوده و بس
مِهر من بود بـه تـو بیشتر از پیش ولی
درمرامِ تو فقط ظلم و ستم بوده و بس
سنگدل سنگ ِتو را به سینه ام کم نزدم
نام تـو ذکر لبـم در همه دم بوده و بس
مثل تـو هیچـکسی بر دلِ من زخــم نزد
زخمهای تو کشنده مثلِ سم بوده و بس
گله از دستِ تو هم نیست که از اول عمر
بختِ بد ،در همه جا همقدمم بوده و بس
سهمم از زندگی و بـازی ایـن چــرخ ِ فلک
گریه بسیار بـه لب ،خنده ی کم بوده وبس
بنـویسم همه شب درد ِدل از سنگ صبور
همـدم ِ آه ِ جگـرســــوز ، قلم بوده و بس
کلی برنامه ریختم برا تهران
یهو اغتشاش سد
اتوبوس ها هم رفتن اربعین
این هفته دیگه اکی کردم گفتم حالا ۵ روز نشد دو روز هم خوبه
هم دندونام درست می کنم
هم میرم خرید
نگو شانسم از شب قبل بلیط گرفته بود😐
همینقد که حتی یه وعده غذا گرم و به یاعت خواب درست هم نداشتم 😢
بده پیغام خود از دور ، اشارت کردنش با من
بپا کن آتش عشقت ، سیاوش بودنش با من
بزن کشتی به طوفانها ، به ساحل بردنش با من
بزن بر تار و پود دل ، رقص کردنش با من