یافتن پست: #صبوری

رها
رها
گویند صبر کن که ترا صبر بر دهد

آری دهد ولیک به عمر دگر دهد

من عمر خویش را به صبوری گذاشتم

عمری دگر بباید تا صبر بر دهد....

"دقیقی"

حضرت@دوست
حضرت@دوست


از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای

آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای


از دامن تو دست ندارند عاشقان

پیراهن صبوری ایشان دریده‌ای


از چشم بخت خویش مبادت گزند از آنک

در دلبری به غایت خوبی رسیده‌ای


منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان

معذور دارمت که تو او را ندیده‌ای


آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا

بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده‌ای

aliaga
aliaga
درسته که میگن صبر کن درست میشه اما به قول جناب ابتهاج :

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری این صبر که من میکنم افشردن جان است ...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
یه کاربر فیک از دیشب مدام اینطرف ان طرف میشه........
به ظاهر هست ..........
ولی نیست ........{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}

fatme
fatme
هیشکی نمیفهمتت

اُمــیـد
اُمــیـد
درسته که میگن صبوری کن
همه چی درست میشه ..!
اما به قول جناب ابتهاج :
«خون مي چكد از ديده در اين كنج صبوري

اين صبر كه من مي كنم افشردن جان است»

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بازآ

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را

Zahra
Zahra
آرزو میکنم اون شب که دلتون واسش تنگ شد از از این پهلو به اون پهلو بچرخین:)
شبتون‌بخیر🧡

شامی
شامی
چند روز پیش،عصری رفتم خریدموقع برگشت،سوار تاکسی که شدم اقای راننده ۳نفر دیگه رو هم داشت سوارمیکرد.به مسافرا گفتم فقط دوتاتون بشینین که همین کارو هم کردن
- راننده: بازرس گفته ۴تاسوار کنم.
+من: بازرس واسه خودش گفته من اجازه نمیدم.
-: شما لطف میکنیدکه بذارید یه مسافر دیگه هم بشینه
+: نه اجازه نمیدم
اومد نشست تو ماشین استارت و زدو اومدیم
+: کرونا که اومد کرایه هارو بردید بالا که ۳ نفر سوارشن.
تا اینو گفتم ماسکشو گذاشت:خنده
-: نه من الان ۲باره ازاون مسیر خالی میام (انگار جور خالی بودن ماشین و کرایه نگرفتنشو ما باید میکشیدیم)
برگشته به مسافرای دیگه میگه شماهم ماسک بذارید. خانم میگه شمادعوا دارین چرا مارو میکشونی وسط=))
-: همکارای دیگه دربست میگیرن این ساعت
+: خب شما هم میگرفتی
-: هیچکدومشون تو این ساعت تو ترافیک نمیان ،همه میرن خونه هاشون
+: خب شماهم میرفتی این دیگه مشکل شماست.
-: نه بازرس میگه ۴تا سوارکن اشکالی نداره
+: بازرس واسه خودش میگه مگه اون تو ماشین نشسته که بخواد اذیت بشه
دیگه حرفی نزد.یکم بعدش دوتا مسافرش پیاده شدن.۳تای دیگه داشتن سوار میشدن گفت نه ۲نفر این خانم اجازه نمیده =))

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شوق دیدار


عمر به پایان رسید در هوس روی دوست
برگ صبوری کراست بی رخ نیکوی دوست

گر همه عالم شوند منکر ما، گو، شوید
دور نخواهیم شد ما ز سر کوی دوست

قبله اسلامیان کعبه بود در جهان
قبله عشاق نیست جز خم ابروی دوست

ای نفس صبحدم، گر نهی آنجا قدم
خسته دلم را بجو در شکن موی دوست

شامی
شامی
‏همیشه از آدمای خیلی صبور بترسید اینا یهو قید همه چیو میزنن و میرن..!🖤



صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو