یافتن پست: #شهریار

EDRIS
EDRIS
مهربانی کی سرآمد؟ شهریارانرا چه شد؟

mohamad
mohamad
‏کاش یک روز سَر زلفِ تو در دست افتد
تا ستانم من از او دادِ شبِ تنهایی...



fatme
fatme
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی


Saye
Saye
عروسی بود
صدای آهنگ و بوق ماشین ها و دست زدن مردم حسابی فضا رو شاد کرده بود.
داد زدن عروس و دوماد اومدن ...
الحق که جفتشونم قشنگ شده بودن .
ته کوچه رو نگاه کردم.
سه چهار نفر انگار برعکسه همه حالشون خوب نبود !
یه موتور بود دو تا پسر ترکش بودن ، پسر پشتیه مسته مست به عروس نگاه میکرد و حرف نمیزد ، خیره شده بود به عروس فقط از بطریش فکر کنم عرق میخورد ...
یکیم یه ماشین بود که توش دو تا دختر بودن .
جفتشون گریه میکردن ولی یکیشون داشت زار میزد . گوشمو تیز کردم شنیدم به رفیقش گفت :
آخه ببینش چقدر کت شلوار دامادی بهش میاد ...
دیگه از اون وقت تا حالا عروسی که میبینم تنم میلرزه برا دو نفری که قراره نابود شن ..

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم.
ناگهان دل داد زد
دیوانه! من میبینمش‌.
•شهریار

ˢʰᵃᵖᵃʳᵃᵏ
ˢʰᵃᵖᵃʳᵃᵏ
بی تو يک لحظه رمق در دل و در جانم نيست..!

-شهریار

یاس
یاس
سلام دوستان
امروز چهلم پدرمه
ختم ۴۰ یس دارم حدود ۱۵ تاش مونده
اگر تا قبل غروب کمک کنید ممنونتونم {-107-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بی خیال این دنیای خاکیِ فانی با مردم نامهربون و سیاست باز و دغل پیشه ش!
ستار گوش بدیم،
عشق شهریار رو بخونیم و ببینیم و کیف کنیم.
تا باز هم پناه ببریم به عشق،
که جز اون امید و پناهی نداریم...


طهورا
طهورا
میگه:

چشم خود بستم
که دیگر چشم مستش ننگرم

ناگهان دل داد زد؛
دیوانه من میبینمش

اماااااااان
هعی روزگار

هادی
هادی
گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری

لیک اگر ایران نگوید لال بادا این زبان

مرد آن باشد که حق گوید، چو باطل رخنه کرد

هم بایستد بر سر پیمان حق تا پای جان




صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو