بعد از این یا گردبادم یا در این صحرا غبارم
تا رسم در رهگذارت یا رسی در رهگذارم
گذشتی و نگذشتم شکستی و نشکستم
بریدی و نبریدم گسستی و نگسستم
اگر که خانه بدوشم اگر که باده پرستم
کجا که با تو نبودم کجا که بی تو نشستم
شکوه دارم، شکوه دارم با دل بی¬غمگسارم
مردم ای مه تا بسوزی همچو شمعی برمزارم
بعد از این یا گردبادم یا در این صحرا غبارم
تا رسم در رهگذارت یا رسی در رهگذارم
اما تو که میگفتی شیرینه ...!
به نقل از یکی عزیزی!عشق بررگترین دروغ تاربخه.!
تاریخ+
بله تعریفی دیگه عشق .هم این است مثثل عسل شیرین ولی در کام به تلخی میزند ===تفسیر خودم مثل لیمو شیرین میماند
شاید قهوه تلخهم توصیف زیبایی باشه
شاید