یافتن پست: #سوار

shahin
shahin
می شینم توو سواری
فردا میام به ساری
خرید می کنم یه گاری{-45-}{-65-}{-90-}{-115-}

@sara-a @shami

EDRIS
EDRIS
رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرده

EDRIS
EDRIS
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده

سارا
سارا
حصاری داریم به نام سِن!

از این عدد ناچیز برای خودمان دیوار چین ساخته ایم!

چه فرقی میکند چند باشد؟؟!
۱۸٬۲۱٬۲۹... و یا حتی ۸۳ و بیشتر...
در هر سِنی میتوانی عاشق شوی!
عاشق چیزهای خوب، مثل رنگ‌های مداد رنگی،
دنباله‌های بادبادک،‌ عروسکها و ماشین‌های کوچکی که زمانی شاید هم قَد و اندازه خودت بودند و حالا...

در هر سنی میتوانی پُفک بخوری و آخرسر انگشتانت را با لذت لیس بزنی، میتوانی بجای اینکه فقط نیمکت‌های پارک را حق خودت بدانی مانند ۷-۸ سالگی‌ات تاپ سوار شوی و تاپ تاپ عباسی بخوانی،
میتوانی قبل از خواب ستاره‌ها یا حتی گوسفندها را بشماری!
نگرانِ چه هستی؟!
مَردُم؟!؟
بگذار دیوانه خطابت کنند
اما تو زندانی یک عدد نباش!
بگذار بین تمام ناباوری‌ها، دروغ‌ها،
تنهایی‌ها و
آلودگی‌های این شهر لحظاتی مانند کودکی‌ات بخندی!
تو هنوز همانی! چیزی جز یک سن در تو تغییر نکرده!
فقط چند سال بیشتر اسیر زندگی شده‌ای!
فقط چند سال...!
هیچوقت دیر نیست.

WeT
WeT
صدای بارون آرامش عجیبی بم میده ،،،

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شوق امید

بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را

بدین صورت مگر بوسم کف پای نگارم را


غبار رهگذارم کرد شوق امید آن دارم

که گاهی خیزم و گیرم رکاب شهسوارم را

شدم خاک ره غم اشک خواهد ریخت بر حاکم

بهر چشمی که دوران توتیا سازد غبارم را

ره رسوایی از فرهاد و مجنون یافتم خالی

ز خار و خس زمانه پاک کرده رهگذارم را

غبار آستانت گریه ام را می دهد تسکین

ازین به توتیایی نیست چشم اشکبارم را

حذر کن ای فلک از آه و اشک من مکن کاری

که ناگه بر کشم از قهر تیغ آبدارم را

فضولی قصه بیداد آن گلرخ چه می خوانی

چرا نومید می‌سازی دل امیدوارم را

حضرت@دوست
حضرت@دوست
حیف دارم میرم عروسی {-7-}
وگرنه 250 پست قطاری مهمونم بودید {-18-}


fatme
fatme
دیگه هیچکسو مسدود یا حذف نمیکنم
اگر جنبه اینو ندارین که توی شبکه اجتماعی فعالیت کنین
همون اول عضو نشین
و اگرم عضو میشین و کسی توی عمومی شمارو تگ کرد فکر نکنید که دوئین جانسون هستین
میتونید از پستی که تگ شدین و مایل ب جواب دادن نیستین به راحتی بگذرین و چیزی نگین
و اگرم خوشتون نمیاد اینجا باشین دکمه خروجو بزنین سپس به تنظیمات مرورگرتون برید و گزینه پاک کردن داده هارو بزنید یه گزینه اون پایین هست نوشته Delete data اونو بزنید
تا راحت بشین

شامی
شامی
چند روز پیش،عصری رفتم خریدموقع برگشت،سوار تاکسی که شدم اقای راننده ۳نفر دیگه رو هم داشت سوارمیکرد.به مسافرا گفتم فقط دوتاتون بشینین که همین کارو هم کردن
- راننده: بازرس گفته ۴تاسوار کنم.
+من: بازرس واسه خودش گفته من اجازه نمیدم.
-: شما لطف میکنیدکه بذارید یه مسافر دیگه هم بشینه
+: نه اجازه نمیدم
اومد نشست تو ماشین استارت و زدو اومدیم
+: کرونا که اومد کرایه هارو بردید بالا که ۳ نفر سوارشن.
تا اینو گفتم ماسکشو گذاشت:خنده
-: نه من الان ۲باره ازاون مسیر خالی میام (انگار جور خالی بودن ماشین و کرایه نگرفتنشو ما باید میکشیدیم)
برگشته به مسافرای دیگه میگه شماهم ماسک بذارید. خانم میگه شمادعوا دارین چرا مارو میکشونی وسط=))
-: همکارای دیگه دربست میگیرن این ساعت
+: خب شما هم میگرفتی
-: هیچکدومشون تو این ساعت تو ترافیک نمیان ،همه میرن خونه هاشون
+: خب شماهم میرفتی این دیگه مشکل شماست.
-: نه بازرس میگه ۴تا سوارکن اشکالی نداره
+: بازرس واسه خودش میگه مگه اون تو ماشین نشسته که بخواد اذیت بشه
دیگه حرفی نزد.یکم بعدش دوتا مسافرش پیاده شدن.۳تای دیگه داشتن سوار میشدن گفت نه ۲نفر این خانم اجازه نمیده =))

donya
donya 👩‍👧‍👦
چند ماه پیش یکیو از دست دادم که بینهایت عزیز بود
خیلی داغون بودم
دلتنگی خفه م میکرد
اما به سختی تونستم با نبودنش کنار بیام
دیگه قبول کردم که اون قرار نیست دوباره برگرده
ولی چندروزه عجیب دلم هواشو کرده
تنها چیزی که ازش دارم خاطره س
و این مرور خاطرات داره دیوونم میکنه
هر چقدر خودمو مشغول میکنم که فکرش از سرم بپره نمیشه
گفتم یکم درموردش بنویسم شاید آرومتر بشم
کاش میشد بهش بگم چقد دلم براش تنگ شده
برای صداش
برای بداخلاقیاش
برای مهربون بودناش
برای دنیا گفتناش
آخ لعنتی دلم برات تنگ شده{-124-}

بهار نارنج
بهار نارنج
تک و تنها در این بیابون برهوت {-47-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو دستگیر شو ای خضرِ پی خجسته که من
پیاده می‌روم و هَمرَهان سوارانند


خانوم اِچ
خانوم اِچ
شایدم احساساتم داره زنده میشه🚶🏻‍♀️

صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو