aliaga
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست
نقد را باش اي پسر کآفت بود تأخیر را
اي که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز
هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه ی تزویر را
سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
همان گونه عذرت بباید خواستن تقصیر را
مارال
این میم مالکیت خیلی دلچسبه...
تا جایی که جناب سعدی هم تو قرن هفتم یه اشاره ای بهش کرده:
جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی
سر این دارم اگر طالع آنم باشد...
aliaga
اونجا که سعدی میگه :
" تا ميل نباشد به وصال از طرف دوست
سودي نكند حرص و تمنا كه تو داري... "
واقعا عشق و علاقه باید دوطرفه باشه وگرنه مفت نمیارزه !
Ahmad
مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق،
دوستانِ ما بیازردند یارِ خویش را...!
👤سعدی
رها
پاسبان ِ حرمِ دل شده ام شب همه شب /تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم...
محسن
یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم
قُل قُل قوری و قلیان و بساطی داشتیم
عطر آویشن، ردیف استکان های بلور
زندگی شیرین تر از چای نباتی داشتیم
مادری فیروزه تر از آسمان مخملی
سایه ی مهر پدر، ظهر صلاتی داشتیم
خانه ای گرچه کلنگی خالی از اندوه و غم
باخبر از حال هم شور و نشاطی داشتیم
نم نم چنگ و رباب و گلنراقی و قمر
هر شب جمعه که میشد سور و ساتی داشتیم
نرده های غرق پیچک، پله پله اطلسی
گام پاورچین و غرق احتیاطی داشتیم
شرشر فواره روی رقص ماهی های حوض
شور و شوق و خاطر پُر انبساطی داشتیم
ساده مثل آفتاب آمده از پشت کوه
بی خجالت لهجه ی اهل دهاتی داشتیم
حافظ از شاخه نباتش، سعدی از سیمین تنش..
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتی داشتیم
کارگردان! آنهمه عشق و صفا یادش بخیر
آخر ِ آن روزها ای کاش کاتی داشتیم
عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار
تا که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم
fatme
ما هممون یه رفیقی به اسم ممد داریم، حتی سعدی هم یه رفیقی به اسم ممد داشته نشون به این نشون که میگه: هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است.
😂😂
؟؟؟
محل انتشارات ساینا
عجب...
باور نداری
نوچ