یافتن پست: #سعدی

aliaga
aliaga
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را

جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را

روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست

نقد را باش اي پسر کآفت بود تأخیر را

اي که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز

هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را

زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار

پرده از سر برگرفتیم آن همه ی تزویر را

سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی

همان‌ گونه عذرت بباید خواستن تقصیر را

مارال
مارال
این میم مالکیت خیلی دلچسبه...
تا جایی که جناب سعدی هم تو قرن هفتم یه اشاره ای بهش کرده:

جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی
سر این دارم اگر طالع آنم باشد...

محسن
محسن
هر روز خلق را سر یاری و صاحبی‌ست
ما را همین سر است که بر آستان توست



aliaga
aliaga
اونجا که سعدی میگه :
" تا ميل نباشد به وصال از طرف دوست
سودي نكند حرص و تمنا كه تو داري... "

واقعا عشق و علاقه باید دوطرفه باشه وگرنه مفت نمیارزه !

رها
رها
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

aliaga
aliaga
از بهر عمرست
نه از بهر گرد کردن مال.
عاقلی را پرسیدند: کیست؟ و چست؟
گفت: نیک بخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت.

مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد
که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد

باب هشتم

Ahmad
Ahmad


مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق،

دوستانِ ما بیازردند یارِ خویش را...!

👤سعدی

رها
رها
پاسبان ِ حرمِ دل شده ام شب همه شب /تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم...

محسن
محسن
یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم
قُل قُل قوری و قلیان و بساطی داشتیم

عطر آویشن، ردیف استکان های بلور
زندگی شیرین تر از چای نباتی داشتیم

مادری فیروزه تر از آسمان مخملی
سایه ی مهر پدر، ظهر صلاتی داشتیم

خانه ای گرچه کلنگی خالی از اندوه و غم
باخبر از حال هم شور و نشاطی داشتیم

نم نم چنگ و رباب و گلنراقی و قمر
هر شب جمعه که میشد سور و ساتی داشتیم

نرده های غرق پیچک، پله پله اطلسی
گام پاورچین و غرق احتیاطی داشتیم

شرشر فواره روی رقص ماهی های حوض
شور و شوق و خاطر پُر انبساطی داشتیم

ساده مثل آفتاب آمده از پشت کوه
بی خجالت لهجه ی اهل دهاتی داشتیم

حافظ از شاخه نباتش، سعدی از سیمین تنش..
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتی داشتیم

کارگردان! آنهمه عشق و صفا یادش بخیر
آخر ِ آن روزها ای کاش کاتی داشتیم

عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار
تا که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم

donya
donya 👩‍👧‍👦
‌دِل بَر تو نَهَم کِه راحَت ِجانِ منی...



g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
چو بیایی دهمت جان چو نیایی کُشدم غم
من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی

👤

aliaga
aliaga
کس دل به اختیار
به مهرت نمی‌دهد
دامی نهاده ای که
گرفتار می‌کنی...



fatme
fatme
‏ما هممون یه رفیقی به اسم ممد داریم، حتی سعدی هم یه رفیقی به اسم ممد داشته نشون به این نشون که میگه: هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است.

😂😂

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو