یافتن پست: #سر

yahya
yahya
مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت
خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت
من و بادِ صبا مِسکین
دو سرگردانِ بی‌حاصل
من از افسونِ چشمت مست
و او از بویِ گیسویت

مهاجر
مهاجر
صدایی گرم، دستی سرد، چشمانی بلاتکلیف
گلویی تشنه، جامی می، مسلمانی بلاتکلیف…

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
مطربِ مهتاب‌رو آنچه شنیدی بگو
ما همگان محرمیم، آنچه بدیدی بگو


ای شه و سلطان ما ای طربستان ما
در حرم جان ما بر چه رسیدی بگو


نرگس خمّارِ او ای که خدا یار او
دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو


ای شده از دست من چون دل سرمست من
ای همه را دیده تو آنچه گزیدی بگو


می‌کشدم می به چپ می‌کشدم دل به راست
رو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگو


می به قدح ریختی فتنه برانگیختی
کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو


شور خرابات ما نور مناجات ما
پرده‌ی حاجات ما هم تو دریدی بگو


ماه به ابر اندرون تیره شده‌ست و زبون
ای مه کز ابرها پاک و بعیدی بگو


ظلِّ تو پاینده باد ماه تو تابنده باد
چرخ تو را بنده باد از چه رمیدی بگو...




فاطمه
فاطمه
من در حال آبجوش عسل لیمو میل کردن جهت رفع سرماخوردگی و سرفه.
بعد هی بگین چرا ادامه نقاشیتو نمیکشی. :هق

امیر علی
امیر علی
یادمه وقتی بچه بودم…این جمله رو همینجوری عشقی برای جلب توجه کردن روی دیوار کوچمون نوشته بودم : کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت…
الان سال ها از این ماجرا میگذره …شاید ۲۰ سال…
ولی امروز کامل ذهنیتم عوض شده و میخوام با صدای بلند بگم که : میشود سر نوشت را از سر نوشت…به شرط اینکه بلد باشی …

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
یه ساحلی خریدم:سلام

فاطمه
فاطمه
خوب همه آفلاین شین که منم برم بخوابم. :هعی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)

@elham محتاجم
محتاج یک فنجان چای
که پهلویش تو باشی ….:انگشتی

♡✓
♡✓
آرزو مي‌كنم آرزوهايت در يك قدمى تو ايستاده باشد تا با يك پلك بر هم زدنى در آغوششان بگيرى ..
آرزو مي‌كنم عشق در بهترين زمانِ ممكن به سراغت بيايد و زيباترين خوشى‌هاى دنيا را زندگى كنى ..
آرزو ميكنم هيچ وقت درمانده و مستاصل خيابان هاى شهر را قدم نزنى و مردمک چشمانت از شادى برق بزند نه از اشک و غم ..



حسام
حسام
موقت
دیروز این موقع سر پستهای من دعوا بود ... همیشه به یادتونم پست های عزیزم {-41-}
امروز که دو تا پست کم گذشتم ببین کسی میاد بگه چرا پست کم گذاشتی ؟!!

مهاجر
مهاجر
بیایید بگید برا اولین بار کجا و چجوری با ساینا آشناشدید و اومدید اینجا؟

فاطمه
فاطمه
دلم میخواد نقاشیمو ادامه بدم. :هعی
حیف حسش نیس‌ :هعی

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
یه دوستام هس مثلا میاد میگه چه خبر من براش تا ناهاری که خوردم رو میگفتم با جزئیات بعد من بهش میگم خب تو چه خبر میگه هیچی منم سلامتی درس اینا، خو زن اگه میخوای حرف نزنی منم که بلبل سخنگوی تو نیستم میای برات حرف بزنم یه طرفه که ، نه اخه فازت چیه خداوکیلی وقتی میخوای خیلی محتاط باشی هیچی از خودت نگی ، دیگه چه دوستی ای می مونه ... در احتیاط و محافظه کاری خودت غرق شو و سمت ِ ما نیا{-194-}

donya
donya 👩‍👧‍👦
بفرمایید سیب زمینی کابابی:به

مهاجر
مهاجر
خب کم کم داره حال و حوصله م بر میگرده سر جاش
چطور مطورید؟

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو