هژیر
ساعت از دوازده شب که میگذره،
زندگی وارد جزئیات میشه🧠❤️🩹
g.h.o.l.a.m.a.l.i
عادت کردیم غصه هام تنها بخورم شادیام با رفیقان و دوستان ب اشتراک بگذارم ولی افسوس همیشه بد فهمیده شدیم ....
حـســـــــام
امروز یه نتیجه مهمی تو زندگیم رسیدم و این که به غیر از خدا هیچ کس را برا رفاقت نگیرید...چون هیچ بشری لایق رفاقت نیست...دوست باشید ولی به عنوان رفیق بهش دل نبندید...تف به خیانت..تف به دروغ...تف به خدعه..تف به نیرنگ...تف به بی شرفی ...تف به خودم که همیشه زود به آدما اعتماد می کنم...
Saleh
رفیق
توان آسیب زدن بهشون و داشتم!
برعکس اونا که پشت دروغ آتیش بازی میکردن
من حقیقت اونا رو می دونستم...
اما صبر کردم، به حرمت بچه، خانواده، ناموس.
اینو بدونن که من هرچه صبورتر و بخشنده تر باشم هزاران برابرش درنده تر و بی رحم ترم...
اگه منو به حال خودم نزارن و مجبور بشم برم سراغشون؛
تا قبل از اینکه آسیب جدی و جبران ناپذیری بهشون نرسوندم بی خیال نخواهم شد.
برعکس همیشه که میگم دوبار بخونش،
اینبار ازش اسکرین بگیر و بزار پس زمینه گوشیت...
g.h.o.l.a.m.a.l.i
رسم رفاقت رو از جای یاد گرفتم ک نتونم بلندت کنم از زمین همون جا کنارت می خورم زمین و بلند نمیشم خب .....
رسم رفاقت رو از جای یاد گرفتم با اینک می دونم تو رفیق نبودی و دشمنی کردی باز برات رفاقت می کنم چون دست رفاقت دادم خب ....
رسم رفاقت رو جای یاد گرفتم ک هر کسی حرف بزنه پشتت خابودنم دهنش خب ......
امیر علی
رفیقمون باهرکی مخالفه میگه باهاش ۳۶۰ درجه اختلاف دارم،پیر شدم نتونستم یادش بدم باید بگه ۱۸۰درجه. آخه اخمخ ۳۶۰ درجه میشه همون جایی که تو هستی.
مهدی
نمی دونم شاید یه روزی تصمیم بگیری که برگردی، بخوای دنبالم بگردی، خیلی دلت بخواد منو ببینی و با هم حرف بزنیم، دوست داشته باشی یه فرصت دیگه بهت بدم، شایداین بار تو باشی که بخوای خودتو به من ثابت کنی. آره هرچند دیر اما احتمال برگشتنت هست، احتمال اینکه منم قبول کنم ببینمت هست اما میدونی شاید تا اون زمان من دیگه بزرگ و عاقل شده باشم، شاید که از فشار این همه دلتنگی نسبت به همه چیز بی تفاوت بشم. شاید دیگه به اندازه ی الان که برات می نویسم دوست نداشته باشم، اصلا شاید بخوای من و تو ما بشیم اما من دیگه نخوام نه از روی تلافی و انتقام نه، فقط و فقط به خاطر اینکه بهترین روزای زندگیمو باتو سپری نکردم به جاش با یه مشت بغض، حسرت،انتظارو خاطره روزا رو به شب و شبارو به روز رسوندم طوری که قلبم ازسنگ شد. ویژگی سنگو میدونی چیه؟ بذار من بهت میگم.
سفت،سخت،بی روح،خشک وبی احساس. اینارو گفتم که بدونی من سنگ نبودم. منم دل داشتم، یه دل مهربون با کلی آرزو که میخواست قدم به قدم تا ته دنیا با تو باشه، آره عزیزم رفیق نیمه راه بودنت منو تبدیل به سنگ کرد.
😂😂😂
ما قبلا خونه مون نزدیک کاخ شاه بود
توو مراسمات مذهبی میرفتیم حسینیه نزدیک، بعد از ختم قرانها و زیارت عاشوراهاشون یه فاتحه هم برای شاه میفرستادن. ما هم میخندیدیم
هنوز نوچه های زمان شاه اطراف کاخ زندگی میکنن و پیرزن شدن