یافتن پست: #راه

مهاجر
مهاجر
آخ رسیدم خونه خسته و داغون
اولین تجربه کار در فروشگاه ؛
خداروشکر یه فروشگاه کوچیک و جمع و جوری هستش خیلی شلوغ پلوغم نیست
کلا چهار نفریم
کار سختی ام نداریم
فقط چون من روزای اولیه هنوز به محل های اجناس و قیمتاشون تسلط ندارم یکم زیاد سرپا موندم کمر درد گرفتم
و امروز کار با دستگاه دریافت هزینه و نحوه انجام کار رو باهاش یاد گرفتم دیگه مشتریارو خودم راه مینداختم
خداروشکر بصورت یه کار موقت خیلی خوبه
حالا تاان شاالله کار اصلیم جور بشه

maryam
maryam
دل بریده ام
از این وابستگی های ماسک زده
از این‌ رفت وآمدهای تکراری
کافه ی متروکه ی سرراهم
دل بریده ام
از آدم هایی که
می آیند‌ بایک استکان عشق داغ
می روند
با یک خداحافظی بی بهانه
با دلهایی به جنس سنگ

....
....
هعی میره میاد میگ اینو یادم رفت میره دوباره وسط راه بر میگرده میگ اونو یادم رفت بعد
تکلیف خودش با خودش مشخص نیس می خواد تکلیف منو مشخص کنه ببین زرشک خب .:خخخ

مهاجر
مهاجر
کجاهایید
چرا نیستید

ali
ali
هر وقت بين دو راهى موندين
"شير يا خط" بندازين!
مهم نيست شير مياد يا خط،
مهم اينه كه توی فاصله فرود سكه،
ميفهميد كه دلتون ميخواد
نتيجه شير باشه يا خط...!

ali
ali
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد ...

فاطمه
فاطمه
بچه ها دلم میخواد نقاشی با آبرنگ یادم بگیرم تو این سبک کارها.
شما نمیدونین اسم این سبک چیه ؟؟
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


....
....
نظرتون راجب لنزهای موبایل برای عکس برداری و فیلم برداری چیه من ی کیت 9 تایی خریدم کسی تا حالا استفاده کرده ؟
Green Lion 9 in 1 Lens Kit Telephoto


22x telephoto lens
x 198 degree fisheye lens
Kaleidoscope lens 3
Kaleidoscope lens 6
CPL filter lens
0.63x wide-angle + macro 15x
Flow filter lens
Radial filter lens
من فکر می کنم خیلیا فکر می کنن این پست تبلیغاته ن تبلیغات نیس من خریدم می خوام بدونم اگه کسی استفاده کرده چطوریه ولی هنوز دستم نرسیده خب :خخخ

رها
رها
سلاااااامممم

فاطمه
فاطمه
من بچه های مهدکودکی رو دوس دارمم. و همون پیش دبستانی.
مخصوصا وقتی تعطیل شدن با یه کیف کولی منتظر مامان باباهاشونن. :اکلیلی

...
...
ما آدم ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران در دلمان بگوییم اگر من بودم هرگز این کار را نمی‌کردم. اما بی برو برگرد روزی خواهد رسید که آن هرگزِ با اطمینان ما را وسط همان داستان پرت می‌کند و مشغولِ همان عملِ نکوهش شده. کاش می‌دانستیم قصه‌های زندگی تکراری‌اند، فقط جای شخصیت‌ها عوض می‌شوند، همدیگر را "قضاوت" نکنیم.

•پریسا زابلی‌پور•

‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌

....
....
هر چقدرم خوب باشی آخر یکی هس ک از تو خوشش نیاد خب ....

مهدی
مهدی
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:🥺🥺💗

Saleh
Saleh
رفیق
توان آسیب زدن بهشون و داشتم!
برعکس اونا که پشت دروغ آتیش بازی میکردن
من حقیقت اونا رو می دونستم...
اما صبر کردم، به حرمت بچه، خانواده، ناموس.
اینو بدونن که من هرچه صبورتر و بخشنده تر باشم هزاران برابرش درنده تر و بی رحم ترم...
اگه منو به حال خودم نزارن و مجبور بشم برم سراغشون؛
تا قبل از اینکه آسیب جدی و جبران ناپذیری بهشون نرسوندم بی خیال نخواهم شد.

برعکس همیشه که میگم دوبار بخونش،
اینبار ازش اسکرین بگیر و بزار پس زمینه گوشیت...

خانوم اِچ
خانوم اِچ
مهمونامون نمیرن چراااا😭😭

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو