یافتن پست: #دیوار

سارا
سارا
یه دیوار داریم سره کوچمون که شهرداری اومد رنگش کرد و روش نوشت لطفا روی این دیوار چیزی ننویسید!



فردا صبح یکی با اسپری روش نوشته بود
چششششششم شما جون بخواه 😂😂😂

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند. مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند.بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت. مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یاد آوری کرد و خانه پاسخ داد هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها!

عاقل را اشارتی کافیست...

donya
donya 👩‍👧‍👦
دلم میخواد موهای کاووسی رو بگیرم انقد سرشو بکوبم به در و دیوار تا جونش درآد{-166-}{-100-}

?
?
🕊
ازش پرسیدم :«راز اینکه ۶۴ سال از ازدواجتون میگذره چیه؟»
خانومه گفت اونجاهایی که دعوامون خیلی بالا می گرفت تو اوج عصبانیت یه نفس عمیق میکشید می گفت
«حیف که دوست دارم ...!🙂💕»
بعدم تموم میشد، همین:)

korosh
korosh
ﺁﻥ ﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻫﻤﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻭﺳﺖ!؟









خوب منم دیگه....

ㄟ(ツ)ㄏ
)(
][


ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﻩ؟
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯﺗﻮﻥ ﺗﻮﻗﻊ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ڪه ندونـــید👈😜😜😂

shahin
shahin
آشپز نقلی ها دیشب اینو تو فیلم دیدم بپزید اگه خوب شد و خرابکاری به بار نیاورد منم بپزم=)) @shami @goleyas
اول شوشوی زنه میگه من ذرت خریدم برام پفیلا کنید:خنده

بعد عمه اش که همسن عمه ی منهخدا حفظش کنه ریختش توی روغن و همونجور پفیلاها تو روغن میترکید و گنده میشد و چند تا چند تا به هم میچسبیدن مثل کلوچه:ناح


به حرف ناآشپز جماعت اگه گفت درشو بذارید گوش ندید ببینید درش بازه.منم اشتباه کردم گوش دادم کلی دیگ سیاه کردم:(=))

شوهر عمه هم میگه خیلی خوشمزه شده=))


شامی
شامی
چراغ خونه ی همسایه
حیاط خونه ی تو رو هم روشن میکنه
برای همدیگه بد نخوایم 🖤


shahin
shahin
می شینم توو سواری
فردا میام به ساری
خرید می کنم یه گاری{-45-}{-65-}{-90-}{-115-}

@sara-a @shami

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

مرد جوانی که مربی شنا و دارنده ی چندین مدال المپیک بود، به خدا اعتقادی نداشت. او چیزهایی را که درباره ی خداوند و مذهب می شنید مسخره می کرد.
شبی مرد جوان به استخر آموزشگاهش رفت. چراغ خاموش بود ولی هوا مهتاب و بسیارعالی بود و همین برای شنا کافی بود.
مرد جوان به بالاترین تخته ی مخصوص شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شیرجه برود.
ناگهان سایه ی بدنش را در قسمتی از استخر و دیواره ی کنار آن مشاهده نمود.

احساس عجیبی تمام وجودش را فرا گرفت. از پله ها پایین آمد و به سمت کلید برق رفت و چراغ ها را روشن کرد.
آب استخر برای تعمیر خالی شده بود.

براستی همه ی جهان از روی نظم و حکمت است حتی سایه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
" آقای ؟没有人 " :/
من و دیوار بلند تنهای {-2-} و چه سکوتی که قلب آدم ها را به تپش می اندازه {-15-} به بار برف بر آسمان بامم که سفید ی زیبایت شاید دیوار بتونی را بپوشاند .{-54-} و شاید جای رد پای پرندگان مهاجر بر بام دلت بنشیند {-29-}
بدرود دیگر{-35-}
‬‎ {-36-}واسه کی نوشته بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Mehrab
Mehrab
در زمان ما...
خنده ارزان نیست
خنده از ته دل! تا بخواهی پوزخند،
زهرخند، و ریش خند
اما یه خنده ی پاک
کاش می جستی قایمش میکردی و
به دیوار اتاقت می کوبیدی...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نی علی از درد، گل‌گون گریه کرد
از غمت دیوار و در، خون گریه کرد


(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢 لحظه‌ ای تامل

ما انسان ها همیشه دنبال یه گمشده ای هستیم اما دقیقا نمی دونیم اون گمشده مون چیه!؟
دنبال پول میریم باز می بینیم راضی نمیشیم!
دنبال مدرک و تحصیلات و پز دادن به تحصیلاتمون میریم باز هم می بینیم نخیر اینم راضیمون نکرد!
دنبال خوشگلی و پز دادن قیافه مون به این و اون میریم باز هم می بینیم نه. اینم قانعمون نمی کنه!
"انسانیت" گمشده اصلی ما انسان هاست. الکی به در و دیوار نزنیم...

صفحات: 14 15 16 17 18

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو