یافتن پست: #دین

aliaga
aliaga
دیگه شورشو درآوردین اینجادیگه جای من نیس با


میرم و پشت سرمم نیگا نمییکنم ی ذره


تف با

شامی
شامی
تا حالا الوچه رو اینطوری خوردین؟با نعناع و سیر هم میشه:به اصلا یه وضعییییی .ما مازنی ها بهش میگیم هَلی کِتِنی:D


reyhane
reyhane
چرا وقتی مینویسی بغض این ایموجی میشه 😂🥲
امتحان کنم ببینم همونه {-11-}
:بغض

حضرت@دوست
حضرت@دوست
{-50-}سکوت نشونه آرامی نیست. نشونه فریاد هس



reyhane
reyhane
- برای بعد دعوا :
گر تو گرفتارم کنی، من با گرفتاری خوشم (مولانا)
- وقتی انلاین نیست و منتظرشین بیاد :
دل بی تو به جان آمد
وقت است که باز آیی (مولانا)
- وقتی میخواد از پیشتون بره :
تو جان منی، وداع جان آسان نیست (سعدی)
- وقتی ازتون میخواد راجب مشکلاتتون
حرف بزنید و شما نمیخواید :
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی


جمله های قشنگیه ب نظرم ک بشه همیشه با شعر گفت .. اونجاس ک میگن
عشق حرف اول و میزنه والا غیر..

Sia
Sia
بحث کردن با آدم احمق مثل کشتن پشه روی صورت خودته!
شاید پشه را بکشی.
اما در نهایت يك سیلی به صورت خودت زدی...{-57-}

دنیــــــــــــرا  ملکه عشق
دنیــــــــــــرا ملکه عشق
@Samanh
سمااااااااااااااااااااااانه جان بررات شیررنی اووردم {-7-}
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


Samira
Samira
سلام دوستانی که برنامه لاغری میخوان عکس قدی‌تون رو بفرستین پیوی
اگه تا آخر هفته ۲ کیلو کم نکردین پخشش میکنم{-54-}

Tasnim
Tasnim
گل بود به سبزه نیز آر

مرحوم اخر عمری حروف انگلیسی میذاشت اخر صرب المثل ها {-18-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

أرسل نسمة مسائيه
تصل إلى روحك
كن كما رسمتك بخيالي
أكن لك أكثر مما رسمتني بخيالك
لا أعلم تفسيرا
حينما أكون معك تضيع كل تعابيري
وأنسى أبجديتي
فقط أبحر في خيالاتي
التي تأخذني حيث أنت
أشعر بك
حنينك


خانوم اِچ
خانوم اِچ
به یکی گفتم خردادیم فرار کرد...🚶🏻‍♀️

هادی
هادی
یه چیزی یادم رفته بود بهتون بگم من این قضیه رو خبر گرفتم نتیجشو

نتیجش این شد که با دوتومنی که مشدد داد و یک و خورده ای که از قبل شما داده بودین و قرار بود براشون کولر بخریم حدود سه و نیم داشتیم بعد دیگه یه مقدار هم کسای دیگه دادن در نهایت پولی که جمع شده فقط یه تومنش کم بوده

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
با صدای خودم ....

مهاجر
مهاجر
محبت تو اگر با من دروغی از سر ناچاری‌ست
دل از محبت من بردار، خیانت تو وفاداری‌ست

فدای سرخی لب‌هایت هرآنچه خون جگر خوردم
دلِ شکسته‌ی عاشق را چه احتیاج به دلداری‌ست

کسی حقیقت‌مستی را نشان نداد به ما، افسوس!
شراب‌خوردن ما بی‌هم فقط فرار ز هُشیاری‌ست

ز دل‌بریدن و دل‌بستن به یک طرف متمایل شو
که آنچه من ز تو می‌بینم نه‌اشتیاق نه‌بیزاری‌ست

چو کوه دید غرض دریاست؛ به رود اجازه رفتن داد
ز دوست دست‌کشیدن گاه غرور نیست، فداکاری‌ست



마흐디에
마흐디에
کلاس دفترسازی شرکت کردم
از تابستون سفارش بدین براتون درست کنم:هعی

پ.ن:زوریه.

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو