maral
دوم نشونه ای غیر کلامیه مثل زبان بدن و لمس کردن
کسی که دوستت داره باهات ارتباط چشمی می گیره بهت نگاه می کنه با دیدنت لبخند می زنه بهت نزدیک میشه تمایل داره لمست کنه اما عاشقانه
اما کسی که دوستت نداره چی ؟
کنارت بی حوصله است دایما انگار می خواد از بودن کنارت فرار کنه حالا به هر بهونه ای
علاقمند به گپ زدن نیست ازت فاصله می گیره به هر جایی نگاه می کنه به اطرافش به اشخاص دیگه اما به شما کمتر نگاه می کنه ارتباط چشمی نمی گیره خسته به نظر میاد تمایل به ارتباط فیزیکی نیست حتی دستشو بگیری یه جوری زیرکانه دستشو از دستت بیرون می کشه
maral
خب بریم سر وقت رسالت اصلی پیجم
هر کسی دوست داره کامنت بگذاره
هر کسی هم می خواد بخونه و خودش رو محک بزنه
اما خب لطفا هر کسی می خونه یک نقطه یک ایموجی یا یک سلام هم شده کامنت کنه که از دیدگاه ها استفاده کنه .به متن بعدی دقت کنید و نشنانه های احتمالی که در وجودتون هست رو کند و کاو کنید.در مورد مطالب از این به بعد سوالی داشتید خصوصی هم می تونید بپرسید جوابگو هستم
تو روانشناسی یه پدیده داریم بنام شادن فرویده
یعنی تو از دیدن بدشانسی دیگران از بداقبالیشون و شکستشون خوشحال میشی
کیف می کنی تو دلت و ته دلت میگی حقش بود ..اخییش خوبش شد اینطوری شد
اینطوری توضیح بدم که با دیدن حس منفی در دیگری احساس خوبی پیدا می کنی
البته در ظاهر و جلوی دیگران ممکنه بگی خیلی ناراحت شدم و بگی این حقش نبود اما قلبا از این اتفاق خوشحالی
تعداد زیادی از مردم جهان با این پدیده درگیرن حتی شده در مقابله با یک شخص هم شده به این پدیده مبتلا هستن
تجربه شما چیه ؟ اینجا بنویسید استفاده کنیم
aliaga
امروز ی تعداد از دوستان یا نیامدن ویا خسته بودن و پستارو نخوندن
و از شروع چله جدید بی اطلاع بودن
برا همین فردا هم تو شروع بمونیم و ادامه ندیم تا بقیه برسن
البته اگه موافق باشیدا
هژیر
اینکه یه زمانی مهم بودین
دلیل نمیشه همیشه مهم بمونین
من آدمی رو میشناختم که برای دیدنش کلی ذوق و شوق میکردم اما الان میبینمش راهمو کج میکنم مراقب زمانِ از دست رفته باشید
خانوم میم
من الان مریضم مزاجم جز سیب چیزی نمی گیره بخورم
این آدمایی که ویار دارن چی می کشن پ :/
رها
خیلی سال پیش وقتی یه بنده ی خدایی فوت شد خیییییلی حالمبراش بد میشد،روزی چندین ساعت گریه میکردم و اونم هر شب بخوابم میومد و میفهمیدم حالش خیلی بده :/جوری براش ناراحت بودم ک تامدت ها خودمو مجبور میکردم شبانه روزی ۳۰۰تا آیت الکرسی براش بخونم!!!!خبخییییلی زیاد بود ولی انجام میدادم ک حالش اون دنیابهتر باشه ...گذشت تا شب احیا شد و خب اون موقع ها همیشهمسجد میرفتم ،شب قبلش طبق معمولب خوابم اومد ولی این بار لبخند ب لب داشت !هم خوشحال شدم و هم برام عجیب بود ،وقتی برا احیا رفتم مسجد دیدم خیلی از همسایه هاشون ک پایه ثابت مسجد بودناون شب نیومدن!کنجکاو شدم پرسیدم فلانی و فلانی و ..چرا امشب نیومدن !بعد یکی ک اطلاع داشت گف منزل فلانی (همون ک فوت کرد)امشب احیا رو بجا میارن و افطار و سحری هم همونجا خوردن !!!تازهفهمیدم خوشحالی دیشبش برای چی بود...
خلاصه کهامشب رفتگان رو هم بی بهره نذارید چون مطمئنا چشم ب راهن🙏❤️