حسام
👻معصومیت های از دست رفته !!
هیچ وقت اولین دروغی 🌶 که شنیدم از یادم نرفته وشاید به این دلیل بود که هنوز معصوم بودم. حدود دو یا سه سالم بود 👶تو عالم بچگی به پدر 🧔 پیله کرده بودم که منم با خودت ببر بیرون 🛵و هر کاری می کرد نمی تونست از دست من خلاص شه. برای همین یه ترفندی زد و گفت برو و از مادرت 🧕اجازه بگیر و بیا بریم. رفتم و برگشتم دیدم بابا رفته ؟!! 🏍 چون هنوز مفهوم دروغ را نمی دونستم تا چند دقیقه مات و مبهوت بودم و دلیل این رفتار را نمی دونستم. بله عزیزان همه انسانها با طینت پاک به دنیا میان و آرام و آرام معصومیت خودشونو از دست می دن تا جایی که خیلی از🔥 ناهنجاری ها براشون عادی می شه. مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید. 😉
امضاء : خودم 🌹
Tasnim
باز کی توو گروه خصوصی به من خطاب داده و من نمیبینم پستو؟
rahim
« گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت، دید که بهلول، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟ گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد و به شما چه قدر؟ هر چه سعی می کنم، می بینم که به من بیشتر از دو ذارع (حدود یک متر) نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد.»
aliaga
صبح خیلی نزدیک بود برم زیر تریلی
روی پل تو سبقت بود پیچو ک رد کردم یهو دیدمش ک رسیده بودیم بهم
نمیدونم چطوری رد شدم ک اصلا باورم نمیشه الان زندم