مهاجر
سعی کنیم این فرهنگو اینجا جا بندازیم اینکه هر آدمی وقتی تو شرایط نامساعد روحی به هر دلیلی بود و اینجارو محلی برای نوشتن و گفتن دیده بود اگه باهاش همدردی یا حرفای مثبت و حس خوب منتقل نمیکنیم حداقل اون پستو به مسخره و خنده نگیریم کمترینش همینه که سکوت کنیم و اهمیت ندیم🙂
aliaga
سلام بر شما....
امروز کی آمادس سوژه صندلی داغ بشه؟؟؟
پدر محمدهادی و ریحانه
برای درمان اضطراب و نگرانی ۶۶ بار اسم شریف "الله"
( بدونِ یا ) مجربه.
Tasnim
واس دوتا فسقل ماژیک رنگی گرفتم
هرکدوم ۱۴۰
حس میکنم ته قلبم درد میکنه
♡✓
دوستان کسی از کاربرا هست اینجا پزشک باشن ؟
❤
احتمالا برایش دوران سختی بود؛
دورانی تقلا میکرد زندگی کند
پیشرفت کند،خوشحال باشد،اشک بریزد،اما خاموش نشود،نفس بکشد بدون درد،نترسد،بجنگد،نرود و بماند،بسازد انسان باشد.
زنده بماند،زنده بماند،زنده بماند.
مهاجر
عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
وز می چنان نه مستم کز عشق روی ساقی
یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ
شَخْصی کَما تَرانی مِنْ غایَةِ اشْتیاقی
ای دردمند مفتون بر خد و خال موزون
قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی
یا سَعْدُ کَیْفَ صِرْنا فی بَلدَةٍ؟ هَجَرْنا
مِن بَعْدِ ما سَهِرْنا وَ الاَیْدی فِی العَناقِ
بعد از عراق جایی خوش نایدم هوایی
مطرب بزن نوایی زان پرده عراقی
خانَ الزَّمانُ عَهْدی حَتّی بَقیتُ وَحْدی
رُدّوا عَلَیَّ وُدّی بِاللهِ یا رِفاقی
در سرو و مه چه گویی ای مجمع نکویی
تو ماه مشکبویی تو سرو سیم ساقی
اِن مُتُّ فی هَواها دَعْنی اَمُتْ فِداها
یا عاذِلی نَباها ذَرْنی وَ ما اُلاقی
چند از حدیث آنان خیزید ای جوانان
تا در هوای جانان بازیم عمر باقی
قامَ الغیاثُ لَمّا زُمَّ الجِمالُ زَمّاً
و اللَّیلُ مُدْلَهِمٌّ وَ الدَّمْعُ فِی المَآقی
تا در میان نیاری بیگانهای نه یاری
درباز هر چه داری گر مرد اتفاقی
شعر مورد علاقه من
سعدی❤️
مهاجر
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
در آفاق گشادهست ولیکن بستهست
از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر
من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر
گرچه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر
در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر
این حدیث از سر دردیست که من میگویم
تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
عشق پیرانه سر از من عجبت میآید
چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر
من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم
برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر
عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر
سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است
گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر
اول ادیبهشت روز سعدیِ جان❤️
aliaga
یک عمر اشتباه كردن، نهتنها افتخارآمیز است، كه بسیار سودمندتر از یکعمر نشستن بیهوده است!
فنچ قدیم و حال سمانه خانم هستن
فنچ جدید ساینا هم مهدیه کوچولو خواهر خانم میم هستن
الان سمت من چی میشه ؟
مشاور بنده در امور فنچی ساینا
خیلی هم خوب