یافتن پست: #خیالم

▪️
▪️
ولی هممون یکیو داریم که کاش انقد از هم دور نبودیم..

بهناز
بهناز
@shahin عروس خانوم عایا بنده وکیلم=))

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درون‌ام طلوع می‌کنی و می‌بینمت
آن هنگام هم که می‌روی نمی‌بینمت
سایه‌ی تنم می‌شوی و ابر خیالم
پابه‌پایم راه می‌افتی و
همراه‌ام می‌شوی


★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
یک عده را باید حذف کرد،
باید گذاشت دم در!
یک جاهایی دیگر دوست داشتنت خشک می‌شود.
به کار نمی‌آید.
نمی‌شود مدام سکوت کرد برای کسی که نمیفهمد یا خودش را زده به نفهمی!
مشکل اینجاست که آدم‌ها فکر می‌کنند نمی‌شود دل کند. نمی‌شود رفت.
آدم می‌تواند لبخند بزند،
صحبت کند، باشد.
در حالی که رفته است.
باور کن
می‌خندم
کنارت راه میروم
حالت را می‌پرسم
اما چمدان خیالم را بسته‌ام دیگر جانم.

یک جا همه چیز تمام می‌شود
در حالی که سعی می‌کردی رو به راه‌اش کنی.
فکر می‌کردی می‌شود.
درست می‌شود.
اما...
از یک جایی به بعد آدم دل‌اش می‌گیرد از بی‌حواسی‌ها...
خسته می‌شود،
دل می‌کند و دوستت دارم‌ها را می‌گذارد دمِ کوزه‌ی نداشته‌اش...
از یک جایی به بعد آدم‌ها با همه‌ی بود و نبودشان،
با همه لبخندشان،
خشت به خشت ماندنشان
تمام می‌شوند..!



▪️
▪️
همیشه چشمانت
دو چشمه‌اند در خواب‌هایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار می‌شود
می‌بینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نم‌نم گیاه و سبزینه
عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع می‌کنی و می‌بینمت
آن هنگام هم که می‌روی نمی‌بینمت
سایه‌ی تنم می‌شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می‌افتی و
همراهم می‌شوی



حضرت@دوست
حضرت@دوست
ببین........

گاهی ما خودمان باعث شکست خودمان در مهم‌ترین حادثه‌ی زندگی می‌شویم!
دل سپردن به کسی که ارزش ندارد و در عین حال دل کندن از کسی که میان همه‌ی آدم‌ها ارزش پرستیدن هم دارد.
گاهی دوباره به کسی که نابودمان کرد فرصتی برای جبران میدهیم و عین خیالمان هم نیست آدم‌ها هیچگاه تغییر نمیکنند؛ و گاهی کسی که برای بار دوم به سراغمان می‌آید را بی‌دلیل پس میزنیم.
ما گاهی از هر دشمنی در مقابل خودمان دشمن تریم...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
احساس خاموش

این روزها دیگر دلم مال کسی نیست
حتا خیالم تحت اشغال کسی نیست

تنهای تنها در غزل ها غرق عرقم
احساس من دیگر به دنبال کسی نیست

حتا دلم پرواز را از یاد برده
دنیای من زیر پرو بال کسی نیست

باران نبار امشب سکوتم خیس خیس است
روی سر احساس من شال کسی نیست

رودم به دریا می روم تا زنده هستم
هرچند راهم روبه گودال کسی نیست

تا موج های غم به ساحل میزند مشت
دریا اسیر ذهن سیال کسی نیست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کا بوس

کابوسها سراغِ وصالم نمیبرد

دلواپسی به سمتِ غزالم نمیبرد

تا آسمان کشیده بسر ابرِ ناخوشی

باران شوق سیلِ خیالم نمیبرد

ماندم چرا حساب ندارد شکنجه ام

ویران شدم ولی به زوالم نمیبرد

با تیغها که زخمِ مرا تازه میکند

خونابه ها به رودِ زلالم نمیبرد

دریای دور با چه امیدی طلب کنم

وقتی حباب موجِ محالم نمیبرد

mohamad
mohamad
‏در نگاهم اگر نیستی
در خیالم سرشاری...

fatme
fatme
کبوتر خیالم ره سر بوم یارم
نا امید و بال زخمی اومی دیارم


fatme
fatme
مثِ زخمِ بالِ پرندم
مثِ جایِ خالیه خندم
چی میشد، چشماموُ ببنــدم
فکر وُ خیالم، سرگردونه
مثلِ یه آهم
سرده نگاهـــم
یه شبم که
گم شده ماهـــم
خسته ی راهم
هیشکی نمی تونه
رؤیاهامو برگردونه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
• می‌نویسم به روی دفتر خویش

آه … گوئی ز دخمه دل من
• روح شبگرد مه گذر کرده

• یا نسیمی در این ره متروک
• دامن از عطر یاس تر کرده

• بر لبم شعله‌های بوسه تو
• می‌شکوفد چو لاله گرم نیاز

• در خیالم ستاره‌ای پر نور
• می‌درخشد میان‌هاله راز

• ناشناسی درون سینه من
• پنجه بر چنگ و رود می‌ساید

• همره نغمه‌های موزونش
• گوئیا بوی عود می‌آید


صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو