جآنم❤
آخ که چه خوب است
حضور تو لابه لای اینهمه بدبختی!
چه خوب است که در هجوم اینهمه اخبار بد، تو هنوز هستی و با نگاهت به سلول های خسته ی من، جان می بخشی.چه خوب که صدای تو هنوز هست، حرف های تو هنوز هست، و لبخندهای تو هنوز . تو نمی دانی چقدر معجزه ای برای آن کس که قادر نیست کسی را به غیر از تو دوست بدارد، تو نمی دانی چقدر لازمی، و چه خارق العاده با همه فرق داری! من چه
اقبال بلندی داشتم؛که تو چشم های مرادوست داشتی
که تو صدای مرا دوست داشتی و لبخندهای مرا جور عجیبی تفسیر می کردی..
سامان
تو حق داری که حال دلت شاد باشه.
تو حق داری که این پر از خنده های قشنگ باشه.
تو حق داری جایی که دوست داری باشی.
تو حق داری کاری که دوست داری انجام بدی.
تو حق داری که گاهی غمگین باشی.
تو حق داری که گاهی پر از غصه باشی.
تو حق داری یه روزایی با خودت تنها باشی.
تو حق داری که یه روزایی از شدت درد ، گریه کنی.
ولی خب من حق دخالت تو زندگی تورو ندارم!
maryam
روزی دلتنگم خواهی شد
روزی بودنم را میخواهی....
ولی اون روز خیلی دیره...
چون زمانی که باید میبودی
در پی شادیو محبت با دیگران بودیو
منو در تنهاییم رها کردی !!!!!
قلبم
احساسم
تمام فکرمو....
ازت میگیرم
و چنان میرمو
فراموشت میکنم
که انگار هیچوقت وجود نداشتی
همونطور که میخواستی .
کلی تلاش کردمو
در انتظارت بودم ......
شاید الآنم حرفم برایت خنده دار
یا بی معنا باشد
ولی وقتی قلبتو مثل قلبم شکستند و رهات کردند
به یادم می افتی
که متاسفانه خیلی دیره......
مطمئن باش
هر چند دلم نمیخواد این اتفاق برات بیفته
ولی هر چه با من کردیو توسط دیگری و صددرصد تجربه خواهی کرد
چون دنیا بی حسابو کتاب نیست
که قلبی که دوستت داشتو بشکنی و رها کنی بخاطر دیگری چون در خیلی مسائل راحتتر باهات پیش میرن.....
تا امروز دوستت داشتمو منتظر محبتت بودم ....
ولی از الان به بعد فراموشت میکنم
طبق خواسته ات
فقط امیدوارم روزی که نفر بعدی همینطور که قلبمو شکستی قلبتو شکست
منو به یادت بیاری
تا بفهمی چه دردی کشیدم.....
reyhane
میگن دعا،دسته جمعیش قشنگه
پس:
الهی هیچ دلی تنگ نباشه
هیچ کسی مریض یامریضدارنباشه
الهی هیچ کسی محتاج نباشه
الهی شفای جسم وروح وفکر،عطاکن
الهی کسی شرمنده نباشه
الهی شرف وانسانیت روسرمبدأتمام خواسته هایمان قرارده
الهی ازتکبروغروروسوء ظن ونفرت وکینه دورمان کن
الهی کلاممان به دروغ،آلوده نباشد
والهی دوستان خوبم همیشه شادباشندوخوش
❥❥
مهدی
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:🥺🥺💗
😋😋😋