یافتن پست: #خار
g.h.o.l.a.m.a.l.i
مشکلات
مانند ماشین لباسشویی هستند،
پیچ وتاب می‌دهند، می‌چرخانند
و ما را به اطراف می‌کوبند.
اما در نهایت، تمیزتر، درخشان‌تر و
بهتر از قبل خارج می‌شویم.
مانند ماشین لباسشویی هستند،
پیچ وتاب می‌دهند، می‌چرخانند
و ما را به اطراف می‌کوبند.
اما در نهایت، تمیزتر، درخشان‌تر و
بهتر از قبل خارج می‌شویم.
تولدت مبارک
بی رها قلبم میره واسه
حضرت@دوست
فکر کنم کمی ویروسی شدم..
.....استخون .درد . سرفه...تب..کسالت کوبیدگی بدن.بی حوصله گی.کم اشتهای..کمی هم لرزش مور مور شدن بدن.
نظرتون چیه مریض شدم. یا نه
.....استخون .درد . سرفه...تب..کسالت کوبیدگی بدن.بی حوصله گی.کم اشتهای..کمی هم لرزش مور مور شدن بدن.
نظرتون چیه مریض شدم. یا نه
.gif ":ناراحت"){kind=icon}
.gif ":پاره"){kind=icon}
من ذهنم مریضه
حضرت@دوست
عندما كتبت رومانسياتي لك. كان قلبي واضحا
كنت أرسم ابتسامتك الجميلة في هذه السماء.
ولكن ما حدث أن عاصفة الأحداث كشفت عليك، فأصبحت شاطئاً عاصفاً
لقد ضربت الشاطئ الهادئ لقلبي كثيرًا لدرجة أنني انهارت
قلت صديقي ولقد صدقت ذلك. اعتقدت أنني لست بحاجة إلى المزيد من الأعداء
دانید ...هنوز زخم می ست در دل که با آمدن هرازگاه- خون آبه میزند
كنت أرسم ابتسامتك الجميلة في هذه السماء.
ولكن ما حدث أن عاصفة الأحداث كشفت عليك، فأصبحت شاطئاً عاصفاً
لقد ضربت الشاطئ الهادئ لقلبي كثيرًا لدرجة أنني انهارت
قلت صديقي ولقد صدقت ذلك. اعتقدت أنني لست بحاجة إلى المزيد من الأعداء
دانید ...هنوز زخم می ست در دل که با آمدن هرازگاه- خون آبه میزند
.jpg ":مظلوم"){kind=icon}
مهاجر
رفتم شیر کاکائو خریدم
آوردم خونه خوردم دیدم خدایا چرا این مزه ی قهوه میده بعد نگاه کردم دیدم شیرقهوه س
آوردم خونه خوردم دیدم خدایا چرا این مزه ی قهوه میده بعد نگاه کردم دیدم شیرقهوه س
a313
بهلول هارون را در حمام دید و گفت: به من یک دینار بدهکاری ، طلب خود را می خواهم.
هارون گفت: اجازه بده از حمام خارج شوم من که این جا لختم و چیزی ندارم بدهم.
بهلول گفت: در روز قیامت هم این چنین لخت و بی چیز خواهی بود، پس طلب دنیا را تا زنده ای بده. که حمام آخرت گرم است و دستت خالی.
هارون گفت: اجازه بده از حمام خارج شوم من که این جا لختم و چیزی ندارم بدهم.
بهلول گفت: در روز قیامت هم این چنین لخت و بی چیز خواهی بود، پس طلب دنیا را تا زنده ای بده. که حمام آخرت گرم است و دستت خالی.
donya 👩👧👦
خیلی جاها خانواده مانع پیشرفتمون شده
مثلا من خودم یه بار بورسیه شدم داشتم میرفتم خارج، سوار هواپیما که شدم بابام بیدارم کرد گفت پاشو برو نون بگیر 😂😂
خیلی جاها خانواده مانع پیشرفتمون شده
مثلا من خودم یه بار بورسیه شدم داشتم میرفتم خارج، سوار هواپیما که شدم بابام بیدارم کرد گفت پاشو برو نون بگیر 😂😂
(◍•ᴗ•◍)
💢 #هر_شب_یک_حکایت
مردي از خدا دو چيز خواست... يک گل و يک پروانه...
اما چيزي که به دست آورد يک کاکتوس و يک کرم بود.
غمگين شد. با خود انديشيد شايد خداوند من را دوست ندارد و به من توجهي ندارد.
چند روز گذشت.
از آن کاکتوس پر از خار گلي زيبا روييده شدو آن کرم تبديل به پروانه اي زيباشد.
اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري دريافت کرديد به او اعتماد کنيد.
💠خارهاي امروز گلهاي فردايند.
مردي از خدا دو چيز خواست... يک گل و يک پروانه...
اما چيزي که به دست آورد يک کاکتوس و يک کرم بود.
غمگين شد. با خود انديشيد شايد خداوند من را دوست ندارد و به من توجهي ندارد.
چند روز گذشت.
از آن کاکتوس پر از خار گلي زيبا روييده شدو آن کرم تبديل به پروانه اي زيباشد.
اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري دريافت کرديد به او اعتماد کنيد.
💠خارهاي امروز گلهاي فردايند.
.gif ":خودم"){kind=icon}
نمیصرفه
۳۰ ثانیه
چونه نزن علی بگو خیرش رو ببینی
من بازاریم و بی چونه حرفیرو قبول نمیکنم ک
عه پ ن پ ما هم چال میدونی هستیم بدون دعوا چیزی قبول نمی کنم
من تبریزیم فرق میکنم