بعد از ظهر رفتم چرت بزنم.👻خواب هادی 😐 را دیدم که یه گیم نت داره و من پشت مانیتور
نشستم. هادی هم داشت پرسه می زد. دقیقا نمی دونم چه غلطی می کرد ولی فکر کنم داشت برا من قهوه
آماده می کرد.پشت سرم دو نفر نشسته بودند.
حس کردم ازفک و فامیلای هادی هستند.شاکی شدم که آقا ما داریم کار تخصصی
می کنیم پس اینا اینجا په کار می کنند؟! یه دفعه پسر خالم
اومد در گوشم گفت : نگران نباش اینا هم مثل شما از کاربران درجه یک هستند.(پسر خاله ام اصلا تو این وادیا نیست از کجا اومد نمی دونم!!) منم گفتم آره ارواح عمم .کاربر درجه یک!!
بنظرم درستش هم همینه خودت از همه بیشتر خودت رو بلدی و می تونی حالش رو خوب کنی خب
یه استکان چای داغ .همین قدر ساده م من
اینم خوب چیه ولی برای خوردن همون چای هم باید قبلش خلوت کنی خب