نیلوفر
چرا سوال هوش نداریم اینجا
دوتا پدر با دوتا پسر با سه تا بلیط میرن سینما
جواب
aliaga
آغااااایون و آقاااااایون ی سوال فوق تخصصی دارم از محضرتون...
وقتی با یکی درحال مکالمه این و طرف بهتون میگه
ممنونم درجوابش چی باید بگیم؟؟؟؟
ازجمله دغدغه های بسیار بزرگ زندگیم همین مورده بااا
g.h.o.l.a.m.a.l.i
سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی و گرنه عزل میشوی.
سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه می پوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی فهمیده و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه: خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟
غلام گفت؛ هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...! اما خدا چه میخورد؟ خدا غم بنده هایش رامیخورد.
اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.
اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد. گفت پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.
Tasnim
خعلی دوس دارم منش رئیسی رو ادامه بدم که هرکی پرت و پلا گفت یا تیکه انداخت، اخلاقمدارانه محل ندم و کار خودم رو بکنم و برنامه خودم رو ارائه بدم
ولی حیف که اخلاقم احمدی نژادیه و به ثانیه ای طرف مقابل رو قهوه ای میکنم
خدایا، من نمیتونم احمدی نژاد نباشم، ولی تو کمک کن مث رئیسی عاقبت بخیر بشم
یاس
دم در بانک
با داییم روبرو شدم فیس تو فیس ها
سلام کردم جواب نداد
اومدم مجدد بلندتر سلام کنم نگاهش انداخت
منم بلند گفتم به درک
یه فریم از زندگی دختری تنها در وطن
و این تکرار هر روزه سه سال منه
قدر بودن پدراتون بدونید
پ.ن
کل زندگیم مرور کردم من تا حالا نه جلو نه پست سر نه نیک این دایی گفتم نه بدش و هیچ برخورد خاصی بینمون نبوده
حـســـــــام
دارم به این نتیجه می رسم همه اخلاق های مجازی شبیه همه... 😞
حضرت@دوست
کاربر جدید فرستادم کسی کمکش نکرده چرا؟تبر
g.h.o.l.a.m.a.l.i
عارفی شبی نماز همی کرد. آوازی شنید که:
ای شیخ خواهی از آنچه از تو می دانم
با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟
عارف جواب داد: بارخدایا خواهی تا آنچه از رحمت تو می دانم
و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجودت نکند؟
آواز بر آمد : نه از تو, نه از من!!
آفرین به شما باهوش های ساینا
![:گل :گل](https://synaa.ir/i/icons/s43.gif)
پدر بزرگ پسر و نوه
دقیقا
🌸😁