خانوم میم
پسر این چه تهرانیه شما دارید؟
چشام سوخت باو
g.h.o.l.a.m.a.l.i
روزی روزگاری مردی اول صبح در بازاری پرسه میزد که ناگهان با عزرائیل چشمدرچشم شد و دید که فرشتۀ مرگ خشمگین در او مینگرد.
مرد، ترسان و پریشان، به درگاه سلیمان نبی پناه بُرد و به سلیمان التماس کرد که به باد فرمان دهد که او را با خود به هندوستان ببرد تا دست عزرائیل به او نرسد.
سلیمان به باد فرمان داد که چنین کند. باد هم بهفرمان سلیمان مَرد را برداشت و با خود به هندوستان برد.
روز بعد سلیمان به عزرائیل گفت: «مردی دیروز به من گفت که در بازار با خشم به او نگاه کردهای، جریان چه بود؟»
عزرائیل جواب داد: «راستش با خشم نگاه نکردم، با تعجب نگاه کردم و تعجبم از این بود که خدا به من فرمان داده بود امروز جان این مرد را در هندوستان بگیرم و من وقتی این مرد را اینجا و فرسنگها دور از هندوستان دیدم تعجب کردم که چطور ممکن است جان مردی را که الان اینجاست، امروز در هندوستان بگیرم، چون او هرقدر هم تُند برود نمیتواند امروز به هندوستان برسد؟!»
rahim
در زمان قاجار ، درکنار سفارت حکومت عثمانی در تهران ، مسجد کوچکی وجود داشت.
امام جماعت ان مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم کـه هرروز صبح بـه مسجد می آمد و بـه اهل سنت ناسزا میگفت…
و این درحالی بود کـه افراد سفارت و تبعه ان کـه اهل سنّت بودند ، برای نماز بـه ان مسجد می آمدند.
روزی بـه او گفتم:
تو بـه چه دلیل هرروز همین روضه را میخوانی و همان ناسزا را تکرار می کني؟
مگر روضه دیگری بلد نیستی؟!
او در پاسخ گفت:
بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم کـه روزی پنج ریال بـه من می دهد و می گوید همین روضه رابا این کیفیت بخوان.
از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را بـه من بدهد…
فهمیدم کـه بانی یک کاسب مغازه دار است.
بـه سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم
شخصی روزی دو تومان بـه من میدهد تا در ان مسجد چنین روضه اي خوانده شود.
پنج ریال بـه ان روضه خوان میدهم و پانزده ریال را خودم برمی دارم.
باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه!!!! معلوم شد کـه از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این کیفیت مخصوص و...
خانوم میم
خسته اممممممم
عروسی بودمممممم
دلم می خواد بخوابمممممم
استامینوفن ۳۲۵
سایت اپلوووود کوووووووو یکی لینک سایت اپلودو بده من ، یه نیکوکار ، یه خیّر
Elham 👩👧👦
دختره یکی از فامیلامون تازه طلاق گرفه از شوهرش برام میگف ک بچه هاشو شبا میسپرده بهشو میرف میخابوند باباشون شیرش میداد پوشکشونو عوض میکرد لباس میپوشوندو همه چی.. میگه الانم دورو میاد میبره ازشون مراقبت میکنه خدایا مصبتو شکر اینا از زندگی مگه چی میخان ک به همی راحتی جدا میشن
شامی
یه سوال :
اگه حالت بد باشه و نتونی بری درمانگاه ،بزنگی به اورژانس و اونا بیان ، هزینه ای هم میگیرن بابت ویزیت و دارویی که تجویزمیکنن آیا؟
(برای خودمون که چندین بار پیش اومده و زنگیدیم اومدن هزینه ای هم نگرفتن .ولی یکی میگفت نه اورژانس برای تصادفات و غیر اون اگه بیان هزینه میگیرن .) میخوام بدونم کدومش درسته؟
Hana
من درحالیکه دوست دارم فعال و پر کار باشم
به شدت از فعال بودن و اینکه سرم شلوغ باشه متنفرم و حتی میترسم :/
و زندگیم پر شده از این مدل تناقض ها که نمیذارن هیچ غلطی کنم :/
آبنبات لیمویی گرفتم داداش هادی
اسم کتابه ها🤣
مرسیییی