یافتن پست: #جدای

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
در این دنیا از سه اهنگ میترسم :

صدای کودکی از بی مادری
صدای عاشقی از جدایی
صدای مجرمی از بی گناهی

منسوب به


زهرا
زهرا
جدایی خیلی سخته اونقد که همه ی توان تو دریک لحظه بگیره

هرآدمی دلش میخواد حداقل برای یه نفر مهم باشه:)

زهرا
زهرا
دیگه دیره واسه موندن دارم ازپیش تو میرم

جدایی سهم دستامه که دستاتو نمیگیرم!

ali
ali
‏‏*منم و تلخیِ دلدار، ولی میخندم*
منم و سینه ی بیمار، ولی میخندم
منم و حسر تِ یلدا و غزلخوانیِ عشق
شعرِ من وردِ لبِ یار…ولی میخندم
منم و حسرتِ سرخیِ انارِ لبِ او
حسرتِ بوسه و دیدار، ولی میخندم
نفسم بندِ نفسهای کسی هست که نیست
همه دنیا شده دیوار، ولی میخندم…
هر چه فریاد زدم از غم و تنهایی و درد
گوشِ تو نیست بدهکار ، ولی میخندم
کَسِ من روی تو و کارِ من آغوشِ تو بود
شده ام بی کس و بی کار، ولی میخندم*
شدم از عشقِ تو دیوانه و رسوای زمان
آه! ، انگار نه انگار… ولی میخندمء



wolf
wolf
چـہ سخت است
تشییع عشق بر روے شانـہ هاے فراموشے
و دل سپردن بـہ قبرستان جدایے ،
وقتے ڪـہ میدانے پنج شنبـہ اے نیست
تا رهگذرے ، بر بـے ڪسے ات فاتحـہ اے بخواند …{-128-}

pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ
جدایی "بدونِ خداحافظی" بد است
خیلی بد! دیدارِ ناتمام است
ذهن ناچار می‌شود کـه: هی به عقب
برگردد و "درست یک ذره"، مانده به
آخر متوقف بشود...

pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ
جدایی "بدونِ خداحافظی" بد است
خیلی بد! دیدارِ ناتمام است
ذهن ناچار می‌شود کـه: هی به عقب
برگردد و "درست یک ذره"، مانده به
آخر متوقف بشود...

ابوالفضل
ابوالفضل
سلام خسده ام

wolf
wolf
تلخ تر از خود جداییــها
آنجـایی است که بعـدها آن دو نفـر
هی بایـد وانمـود کننــد که چیـزی بینشــان نبــوده
که هیـچ اتفـاقی نیفتـاده
که از همـدیگـر هیـچ خاطره ای ندارند...

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ


آیا میتوانید متن عکس بالا رو بخونید؟؟!
راهنمایی : کلمه اول => میخواهمت

تقلبم نکنین:حلما
جایزه نفر اولو هم به توافق میرسیم باهم که چی بدین بهش:دی:سوت



___________________

دوستان این چالش تموم شد:دی
برنده=> @wolf :دی

فقط خدا
فقط خدا
رو تبلیغات کلییییک کنید لطفا<img src=ی" title=":شادی" />

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
نواهای زنانه ومردانه در مجالس عزا وماتم در کوچ بیرجند :وقتی یکی از بستگان فوت می کرد ودیگران خبر دارمی شدند که کدام شخص فوت کرده است همه ی اهالی روستا و اشنایان وبستگان از روستاهای همجوار وشهر خودرا موظف می دانستند که در مراسم تشییع حضور یابند وبا صاحب عزا اعلان همدردی کنند وبگویند که ما درغم شما شریک هستیم بویژه ساکنین روستازیرا عقیده داشتند که اگرخدای ناکرده در جلسه تدفین وغسل وکفن نباشندصاحب عزا را از خود رنجانیده اند وبقول محلی ها نسبت به بانیان عزا بی محلی یعنی بی احترامی کرده اند .بنابراین رسم بود که هرکه ازراه دور یا نزریک به مجلس عزاو ماتم می آمد هنگام روبرو شدن با صاخبان عزا اشعاری متناسب به عنوان تسلیت گویی خطاب به صاحب عزا می خواند ویکی از نزریکان صاحب عزاهم به او پاسخی در خور ومناسب می داد .مثلا تسلیت گو با صدای بلند وسوزان شعر زیر را می خواند :ای چرخ چه خانه ها که ویرا ن کردی در ملک بدن تو غارت جان کردی



هردانه ی قیمتی که آمد به جان بردی توبزیر خاک پنهان کردی یا می خواند :

چه شد که ای گل من این چنین تو پژمردی چراغ محفل من از چه زود افسردی

هادی
هادی
شوشتر_#خوزستان

معرفی طبیعت و جاذبه های گردشگری ایران

حلما
حلما
بیا از غم شکایت کن که من همدرد تو هستم
بیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستم
جدایی رو حکایت کن که من زخمیه آن هستم
اگر از زخمه دل پرسی برایش مرحمی بستم

صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو