یافتن پست: #جانا

سید ایلیا
سید ایلیا
⭕️علّامه امینی رحمة‌الله‌علیه و عاقبت مداومت بر خواندن زیارت عاشورا

✨دکتر محمد هادی امینی، فرزند مرحوم علامه امینی گوید:

« شبی پدرم را در خواب دیدم؛ دست ایشان را بوسیدم و عرض کردم: پدر جان، باعث نجات شما چه بود؟ ایشان می‌خواست مرا آزمایش کند؛ فرمود: چه می‌گویی؟ ... عرض کردم آقا جان، شما الان بین ما نیستید و به عالم دیگری منتقل شده‌اید،
باعث نجات شما در آنجا « الغدیر » بود؟ « شهداء الفضیلة » ، « کامل الزّیارات »، « ادب الزّائر »، « تفسیر سورة الفاتحة »، « سیرتنا و سنّتنا » کدام بود؟
(نام کتاب‌های ایشان را بردم) ایشان متوجّه شد؛ تأملّی کرده و سپس فرمود:
« زیارت الحسین، زیارت الحسین، زیارت الحسین علیه‌السلام »

✨عرض کردم: آقا، الان روابط ایران و عراق، تیره است؛ ما به زیارت حرم مطهّر امام حسین علیه‌السلام دسترسی نداریم! فرمود:
« در تهران، همین مجالسی که می‌گیرید و به أبی‌عبدالله متوسّل می‌شوید، همین ثواب را در نامه‌ی اعمال شما قید می‌کنند؛ پسرم! زیارت عاشورا را فراموش مکن؛ زیارت عاشورا، زیارت عاشورا! »

📚آداب کوی جانان (علامه‌امینی)، ص37

اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج ●
┄┅═✧🌺یازهرا🌺✧═┅┄

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عشق جنون

یک شب اندر بزم شمع مهمان شد پروانه ای
گفت بر شمع از چه سوزی چون من دیوانه ای؟

در فراق روی ماهت خانه ویران گشته ام
روز وشب در حسرت دیدار جانان گشته ام
کی شود روزی بیایی جان به قربانی کنم
بهر رقص شعله ات آیینه گردانی کنم

روشنی بخش مزار و مونس جانان شوی
یک شبی در بزم ما پروانه ها مهمان شوی
جمله ما پروانه ها بر گرد تو پروانه ایم
از برای شعله ات ما عاشق و دیوانه ایم

بهر چه سوزی که اشگت همچو جیحون می شود؟
هر که بیند حال زارت همچو مجنون می شود

شمع گفتا خلق گشتم از برای سوختن
شعله های سر کشم از بهر جان افروختن
لیگ ای پروانه نا خوانده به مهمان آمدی
دست از جان شسته ودر بزم جانان آمدی

حسن  مصطفایی دهنوی
حسن مصطفایی دهنوی
صحبت جانان
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفتم که از که پرسم، جانان نشانِ کویت؟
گفتا: نشان چه پرسی؟ آن کوی، بی نشان است!

گفتم ای امام عزیزتر از جان، نشانی محل زندگیت را از چه کسی بپرسم؟ ایشان فرمود: چرا بیهوده به دنبال نشانی می‌گردی؟ جایی که من هستم نشانی ندارد. (خودت باید به آن برسی، پرسیدنی نیست)

fatme
fatme
بی مهابا می‌زنم ساز، تو رندانه برقص
بی خیال غمِ دنیا، تو جانانه برقص
چند روزی به همین بزم تو هم مهمانی،
چشم دنیا بشود کور، تو مستانه برقص

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جانا خبر داری که دنیایمان چقدر رنگارنگ شده !!!
من اما، دلم لک زده برای سیاه و سفیدای ساده سادگی ..
برای یکرنگ بودن ها و صمیمیت های واقعی.....
این روزها ادمها هلاک به رخ کشیدن خوشبختی های خود
هستند اینستاگرام..تلگرام ...وات ساپ و.... و من بیزار از این نقابها
سعی میکنم خود واقعیم باشم ، واقعا واقعی ...


حضرت@دوست
حضرت@دوست
رفتم یه چت ثبت نام کردم......
همین وارد شدم گفت کمی صبر کن بعد کلید پنل و پاک کن را با گذارش سیستم دادند به من..
من هم رفتم. از رو سادگی ای پی همه ناظر ها را نگاه کردم. فقط دو نفر مدیر اصل سایت را نمیشد نگاه کنم. ببینم کدام شهره از چه شماره تلفن
حقیقت تو این گیرم ناظر را وملوسک مدیر را اخراج کنم یا خفه بزنم


نسیم
نسیم
بیا جانا که تا جانانه باشیم
یکی شمع و یکی پر پر پروانه باشیم
یکی موسی شویم اندر مناجات
یکی جارو کش می می میخانه باشیم
گل زردُم
همه دردُم
ز جفایت شکوه نکردُم
تو بیا تا دور تو بگردُم
هااااااااااااااااااااای
ای یار جانی
یار جانی
دوباره برنمی گردد دیگر جوانی

حضرت@دوست
حضرت@دوست


یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو