زهرا
تن رهاکن در طریق عاشقی تا جان شوی
جان فدای عشق جانان کن که تا جانان شوی
در خرابات مغان مستانه خود را در فکن
پند رندان بشنو و می نوش می تا آن شوی
عطی
جلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
ˢʰᵃᵖᵃʳᵃᵏ
جانان من!
خوشحالم چون تو هستی.
چون زندگیام هست.
چون یکی هست که با صدای تالاپ تولوپ قلبش قلبم میتپد!
میدانم لجبازم ولی تو خوب باش تا خوبی را از تو یاد گیرم.
دوستت دارم...
wolf
هر شب ای دل گفتگوی زلف جانان می کنی
خود پریشانی و ما را هم پریشان می کنی ...