fatme
بی مهابا میزنم ساز، تو رندانه برقص
بی خیال غمِ دنیا، تو جانانه برقص
چند روزی به همین بزم تو هم مهمانی،
چشم دنیا بشود کور، تو مستانه برقص
نسیم
بیا جانا که تا جانانه باشیم
یکی شمع و یکی پر پر پروانه باشیم
یکی موسی شویم اندر مناجات
یکی جارو کش می می میخانه باشیم
گل زردُم
همه دردُم
ز جفایت شکوه نکردُم
تو بیا تا دور تو بگردُم
هااااااااااااااااااااای
ای یار جانی
یار جانی
دوباره برنمی گردد دیگر جوانی
Zahra
در کتاب" درود بر خودم" نوشته شده
که دکتر دانیال میگوید :
در هجده سالگی , نگران تفکر دیگران در مورد خودتان هستید .
وقتی چهل ساله میشوید , اهمیتی نمی دهید که دیگران در
مورد شما چه فکر میکنند .
و زمانی که شصت ساله میشوید , پی میبرید که اصلا هیچکس در مورد شما فکر نمیکرده
وای که چه آسان هدر میدهیم
عمر خویش را فقط برای دیگران و طرز فکرشان تا فرصت زندگی داری جانانه زندگی کن❤️