جانم❤
یکی از خوبیای دختر کوتاه اینه که وقتی بغلت میکنه متوجه تغییر تو ضربان قلبت میشه و دیگه نیاز نیست بهش توضیح بدی که چقد دوسش داری :>>>🫂🦋
هادی
خدا لعنت کنه همه باعث و بانی کرونارو
خدا بیشتر لعنت کنه کسایی که واکسن کرونارو به برجام گره زدن
خدا بیشتر تر لعنت کنه کسایی رو که یه زمانی برای کم کردن روحیه مردم درگیر کرونا هرچقدر میتونستن تاختند ...
خدا رحمت کنه شهید فخری زاده ی عزیز رو
خدا رحمت کنه پدران و مادران کسایی رو که توی اون شرایط شروع کردن به ساختن واکسن کرونا در ایران
خدا بیشتر رحمت کنه همه شهدای کرونایی کشور رو مخصوصا پرستاران و پزشکان عزیزی که صحنه رو ترک نکردند
خدا بیشترتر رحمت کنه همه کسایی که یادم رفته اینجا بنویسم رو
>امروز تازه سازمان بهداشت جهانی پایان وضعیت اضطراری کرونا رو اعلام کرده درحالی که تو کشور ما تقریبا فراموش شده دیگه.
رها
پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود
مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبتِ شبها که با نوشین لبان
بحثِ سِرِّ عشق و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود
پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند
مَنظَرِ چشمِ مرا ابرویِ جانان طاق بود
از دَمِ صبحِ ازل تا آخرِ شامِ ابد
دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حُسنِ مَه رویانِ مجلس گر چه دل میبُرد و دین
بحثِ ما در لطفِ طبع و خوبیِ اخلاق بود
بر درِ شاهم گدایی نکتهای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بِنْشَستَم خدا رزّاق بود
❤️رشتهٔ تسبیح اگر بُگْسَست معذورم بدار
دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود❤️
در شبِ قدر ار صَبوحی کردهام، عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنارِ طاق بود
شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندر باغِ خُلد
دفترِ نسرین و گُل را زینتِ اوراق بود..
❤️
خانوم اِچ
تو اين اوضاعِ مملكت بچه دار شدن ؛خودش به تنهايى كودك ازارى محسوب ميشه...
گِلآرِه
کلاسی ک ۷ و نیم صبح باشه عمومی هم باشه خیلی احمقانه ست
دقیقا لحظه ای ک داشتم انتخاب واحد میکردم باید از بازو دستم قطع میشد🤧
هادی
من الآن حدود 13 ساله که شبکه اجتماعی دارم
با بعضی از اعضای شبکم الآن 12 ساله ارتباط دارم، با یه سری از کاربرا که میان بیشتر حرف میزنم، کمک میکنم بهشون، بهم کمک میکنن حتی تبادل مالی داشتیم، پیر و جون دختر و پسر متاهل مجرد قاطی فرقی نمیکنه همشون یا شمارمو دارن یا آی دی های شبکه های اجتماعیمو و علاوه بر خود ساینا جاهای دیگه هم بهم پیام میدن و پیام میدم و خب هر کدوم ازینا طبق عرف جامعشون یا طبق ادبیات خودشون باهام ارتباط دارن و من با هر کدوم مثل خودشون صحبت میکنم و هیچ محدودیتی برا خودم نذاشتم!
داشتم فکر میکردم این مسئله یجوری میشه گفت دیگه اضافه شده به زندگی من و نمیشه یهو گذاشت کنار به نظر شما این مسئله رو چطور میتونم به کسی میرم خواستگاریش توضیح بدم یا اصلا براش قابل قبول میشه همچین چیزی؟
بده تو عمرتون یه دوسته حجیم داشه باشین؟
ن والا از خدامونه
کجای این دوتا عکس شبیه همه
اره خیلی خوبه همو بغل میکنیم ارامش میگیره ادم
مهم نیته