یافتن پست: #تـو

سکوت شب
سکوت شب
باز در کوچه کسی عاشق باران شده است
این دروغ است، ولی نام تـو عنوان شده است
پرده صاف اتاقت بـه کناری رفته
و همین باعث یک شک دو چندان شده است
فصل چشمان تـو آنقدر هوایش سرد است
کـه شبیه نفس باد زمستان شده است
چـه قدر فکر کنم سوءتفاهم باشد
که کسی پشت نفس‌های تو پنهان شده است
بس کن آقا، برو و شال وکلاهت بردار
مدتی هست دلت مثل خیابان شده است
آسمان ابری و بغضی بـه گلویش انگار
موعد ریزش یک‌باره باران شده اسـت

سکوت شب
سکوت شب
دیر که جواب می‌دهی نگران می‌شوم‌
می‌گویند نگرانی، عشق نیست
چند روز که صدای خنده‌هایت را نمی‌شنوم دلتنگ می‌شوم‌
می‌گویند دلتنگی، عشق نیست
بـه بودنت، بـه عاشقانه‌هایت عادت کرده‌ام‌
می‌گویند عادت عشق نیست
و من هنوز حیرانم از این همه کـه درگیرم با تـو
کـه می‌گویند عشق نیست
تـو بگو عشق هست؟
یا عشق نیست؟{-57-}

wolf
wolf
اِسـتـِعمـارگـر" بـود...!
مَـن هَـم ماننـدِ
ڪشـورهـاےِ جَنـگ زدهـ...!
"نـاتـوان" "ضـَعيـف"
اِشـغـال شُـدَم بِـه دسـتِ او

wolf
wolf
بــرای رفتن ..
چمدان می بندند
بــرای مـاندن ..
دل
مـن کدام را ببندم
که نـه خیالِ رفتن دارم
و نـه تـوانِ مـــاندن...

سکوت شب
سکوت شب
آدم هـا مـی آینـد

زنـدگـی مـی کننـد

مـی میـرنـد و مـی رونـد …

امـا فـاجعــہ ی زنـدگـے تــو

آטּ هـنگـامـ آغـاز مـے شـود کــہ آدمـی مـے رود امــا نـمـے میـرد!

مــے مـــانــد

و نبـودنـشـ در بـودن تـو

چنـاטּ تــہ نـشیـن مـے شـود

کــہ تـــو مـے میـرے!!

حلما
حلما
نمی‌دانـم چہ شـد
سـر از دلت در آوردم
خـواب بود یا رویـا...
"فـروردین" بود یا
اردیبهـشت یا این‌ڪہ
نمی‌دانـم ڪُدام "مـاه" بود
ڪہ مَـرا بہ فصـل آغـوش تـو رسانـد!!!

wolf
wolf
تـو نيستي و اين
خلاصه ی
تمام عاشقانه‌هاي
غمگين مـن است...

حضرت@دوست
حضرت@دوست

گـاهی آنـــلـایـنـیـم... بـی هیـچ دلـیـلـی... نـه کسـی هسـت کـه حـرف بـزنی... نـه چیـزی هـست کـه بـنویسـی... گاهـی تـوی دنیـای حـقیقـی کـه کم مـیاری ،میـای تـوی دنـیـای مجازی کـه شـاید حـضورت حــس بـشه... شـاید یکـی بفـهـمه هستی..!!! گـاهی تنـها جـاییـکه مـیتونـی باشـی،همـین دنیـای مجــازیه... هـمیشـه آنـلاین بـودن بـه ایـن معنا نیـسـت کـه سـرت شـلـوغـه و داری حـرف مـیـزنـی... گـــاهــی... آنـلایـن تـریـن هـا... تنـها تـریـن هـسـتـند...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
از عشـق تـو یکریز دلم می ریزد
بودنت حال عجیبی ست
«تــو» بایـد باشـی...!

༊

دلگیرم
از دنیآ و روزگآرش
از بی کسی هآ و سکوت هآ!
این منم که اینگونه خسته ام
منی که همیشه خوب بودم و خندآن
منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!
نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!
چون “تـو”، “من” نیستی!

wolf
wolf
پیوسته میان
لحظه هایت گیـرم

بـایـادتــو و
خیـال تـودر گیـرم

بےعشـق تمـام
لحظـه هآ تاریڪند

اےعشق بیا ڪه
بےتـومن مےمیـرم

فقط خدا
فقط خدا


[لینک]


تویی هم مصطفی و هم محمد
تو را در آسمان نامند احمد
تـو کانــون صفـــا مــــرد یقـینی
تو عیـن رحمـه للعـالمینی
تو اکـنـون شهــر علــم و اجتهادی
تو رب النوع شمشیر و جهادی
تو خورشیدی شدی در گوشه غار
بر نور تو شد خورشید و مه تار
بتـاب و روشنـی بخش جهان باش
مـهـین پیغـمبر آخر زمان باش
عید پیامبری رسول خدا مبارک

{-41-}{-96-}{-90-}{-142-}{-155-}{-180-}

البته ببخشید با تاخیر:خجالت

LOEY♡
LOEY♡
بَـعـضـے وقـت هـا سُکـ♥ــوُت مـیِـکُـنـے ...
چـُوלּ آنـقَـدر رَنـجـیـده اے کِـہ نِـمـے خـوآهـے حـَرفـے بِـزَنـے
بـَـعـضـے وَقـت هـا سُکـــوُت مـیـکُـنـے ...
چُــــوלּ واقـِـعـَا حـَرفـے واســِـه گُـفـتَـלּ نَــدارے
گـآه سُـکــوُت یــہ اِعــتِراضِـــہ
گـــآهــے هـَــمــ بـِـہ اِنــتـِـظـــآر
اَمـا بـیـشـتَـر سُکـُوت واسـہ ایـنـہ کِـہ ...
هـیـچ کَلَمِــہ اے نِـمـے تـوُنـِـہ غَـمے رُو کِـہ تُـو دَر
وُجـودت دآرے تــُـوصـیـف کـُـنـِــہ..

wolf
wolf
می دانم…
تو دست نیافتنی ترین معشوق زمین باش!
حتی دور از دستانِ من،
ولی باش..!
اینجا میان شعرهای من
دست کسی به تو نخواهد رسید…
از میان انبوه زخم ها
سکوت بغض ها
و خاموشی واژه ها
“تـو”
بی بهانه سر ذوقم می آوری …
پس بمااان

سکوت شب
سکوت شب
زن اسـت دیـگــر!

زن

گـاهـی سـعــی مـی کـنـد،

مـردانـه بـازی کـنـد!!!

مـردانه کـار کـنـد…

مـردانـه قـدم بـردارد

مـردانـه فـکـر کـنـد

مـردانـه قـول دهــد

امـا هـر کـاری هـم کـه بـکـنـد

زن اســت!!!

احـسـاس دارد

لـطـیف اسـت

یـک جـا عـقـب مـی نـشـیـنـد و مـحـبـت تـو را مـی خـواهـد

زن اسـت دیـگــر…

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو