یافتن پست: #بزرگی

aliaga
aliaga
دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است

aliaga
aliaga
💎 مردی به دندان پزشک خود تلفن می کند و به خاطر وجود حفره بزرگی در یکی از دندان هایش از او وقت می گیرد.
موقعی که مرد روی صندلی دندان پزشکی قرار می گیرد، دندان پزشک نگاهی به دندان او می اندازد و می گوید: نه یک حفره بزرگ نیست! خوردگی کوچکی است که الان برای شما پر می کنم.
مرد می گوید: راستی؟
موقعی که زبانم را روی آن می مالیدم احساس می کردم که یک حفره بزرگ است!

دندان پزشک با لبخندی بر لب می گوید: این یک امر طبیعی است،
چون یکی از کارهای زبان اغراق است.

نگذارید زبان شما از افکارتان جلوتربرود...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

در ماه رمضان چند جوان، پیرمردی را دیدند کـه دور از چشم مردم غذا می‌خورد.
بـه او گفتند: اي پیرمرد مگر روزه نیستی؟

پیرمرد گفت: چرا روزه ام، فقط آب و غذا می‌خورم.
جوانان خندیدند و گفتند:واقعا؟

پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم، بـه کسی بد نگاه نمیکنم، کسی را مسخره نمیکنم

با کسی با دشنام سخن نمی‌گویم، کسی را آزرده نمیکنم چشم بـه مال کسی ندارم و…

ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمی‌توانم معده را هم روزه دارش کنم.

بعد پیرمرد بـه جوانان گفت: آیا شـما هم روزه هستید؟

یکی از جوانان در حالی‌که سرش را از خجالت پایین انداخته بود بـه آرامی گفت: خیر ما
فقط غذا نمی‌خوریم!!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


به قول یه بزرگی :
اگه با فرمون خـدا بریم جلو
همه چی حله! ✨

donya
donya 👩‍👧‍👦
خسته و داغانم ۵تا پتو شستم حمومو دستشویی رو شستم کلی ظرف شستم فکر کنم چن سانتی آب رفتم خودمم:هعی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
‹. .›
「به کم قانع نباش چون خدای بزرگی داری . .🍓🦋🍒」

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

دکتر مرتضی شیخ، پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان). اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...!
دختر دکتر نقل می کند: "روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازی‌تان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟!

پدر جوابی داد که اشکم را درآورد... ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند.
این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند.
آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند."

یاس
یاس
خدا برا ایرانی ها برنامه داره
بعد ترکیه
تاجیکستان با قدرت هفت و خورد لرزید {-106-}
انگار هرجا ایرانی ها زیادن الک می کنه بیفتن وسط {-114-})ایران(
جمع متفرقمون که جمع شد
بعد طرحش اجرا کنه
حالا هی پول جمع کن برو خارج هموطن
بتمرگ سرجات دنیا رو فنا نده خو {-82-}
بازم هرجور خودت ۱لاح میدونی و اینا {-70-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روباهی از بخت بدش به درون چاهی افتاد.
او هرچه تلاش کرد نتوانست از آن بیرون آید.
کمی بعد، بزی از آنجا می گذشت و چون روباه را در چاه دید، پرسید که چه می کند؟
روباه گفت: مگر نشنیده ای که خشکسالی بزرگی در راه است؟
از این رو به این چاه آمده ام تا آب کافی در دسترسم باشد.
تو چرا به من ملحق نمی شوی!؟
بز اندرز روباه را پذیرفت و به درون چاه رفت.
اما روباه به آنی بر پشت بز پرید و پای بر شاخ های طویلش نهاد و از چاه بیرون جست.
آنگاه روباه رو به بز کرد و گفت: خداحافظ دوست من.
اما دیگر به خاطر بسپار:
هیچگاه اندرز کسی که به گرفتاری و مصیبت دچار است را نپذیر....

maryam
maryam
زبان برنامه نویسی PHP از زبان های برنامه نویسی سرور است که در پیاده سازی وب سایت های دینامیکی (پویا) کاربرد دارد. بازنویسی هسته PHP و ایجاد موتور پردازشی زند تحول بزرگی را در مسیر و همچنین تاریخچه ی زبان برنامه نویسی PHP ایجاد کرد زبان برنامه نویسی PHP طی ۱۰ سال به اصلیترین ابزار پیاده سازی پروژه های وب دینامیکی تبدیل شد. [ لینک]




حضرت@دوست
حضرت@دوست



(دورکننده ترس)خواص آیات آسمانی

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: هر فردی، در هر شب و روز، سوره جمعه را قرائت کند، از آن‌چه می‌ترسد ایمنی می‌یابد و هر چیز ترسناکی از او دور می‌شود.۶

همچنین از ایشان روایت است: هر فردی در قرائت سوره جمعه مداومت ورزد، اجر بزرگی نصیب او خواهد شد و از هر چیز که موجب ترس او است، ایمن می‌شود.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢 💢

آورده‏‌اند كه ملكى در كرمان بود، در غايت كرم و مروت. عادت او چنين‏ بود كه اگر فرد غريبى به آن شهر می آمد، او سه روز آن فرد را مهمان خود میكرد و از او پذيرايى می‌نمود.

روزى لشكر عضدالدوله به كرمان حمله كرد و آن ملك طاقت مقاومت‏ باايشان را نداشت. لذا در دژى رفت و هر روز صبح كه می شد، بيرون می آمد و جنگ سختى با آنها می کرد و عده‏‌اى را می كشت. اما شب كه می شد، مقدار زيادى غذا و ميوه‌جات براى آنها می فرستاد، به اندازه‏‌اى كه تمام لشكر دشمن سير می خوردند.

عضدالدوله از اين كار تعجب كرد و يك نفر را مخفيانه پيش او فرستاد و پرسيد: اين چه كارى است كه تو می كنى؟ روز آنها را می كشى و شب به آنها غذا و امكانات میدهى!

ملك در جواب گفت: جنگ كردن اظهار مردى است و نان دادن اظهار جوانمردى. ايشان اگرچه دشمن من هستند، اما در اين ولايت غريب‏اند وچون غريب باشند، مهمان ما هستند و از جوانمردى نيست كه مهمان رابى غذا گذاشت.

عضدالدوله باخود گفت: كسى كه چنين با مروت و جوانمرد است، جنگ كردن ما با او اشتباه است. لذا از اطراف دژ برخاست و آن ملك‏ به خاطر مهماندارى نيكو از شر دشمن خلاصى يافت.

FOTROS
FOTROS
چنتا سوال دارم دوستان اگه بلدن کمکم کنن ممنون 🌷
۱_چرا فاطمه بنت اسد در کعبه حضرت علی را ب دنیا آورد؟
۲_چرا دیوار ترک برداشت و وارد خانه شد و از در خانه خدا وارد نشد ؟
۳_چرا حضرت مریم وقتی میخواست برای ب دنیا آوردن عیسی وارد عبادت گاه بشه جبرئیل اجازه ورود بهش نداد و مریم در صحرا عیسی را ب دنیا آورد .؟
ممنون میشم کمکم کنید ؟

(ع)

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو