رها
میشه بگید کیا اینجا به طلسم و اینجور چیزا اعتقاد دارن؟! دلیلشون چیه؟! تا حالا برای خودشون پیش اومده باشه ک بهشون مراجعه کنن و ب نتیجه ای برسن؟!
سجـــاد
••«بنام حضرت دوست که هرچه بدبختی دارم از اوست»••😹🤞️
aliaga
مشکل اون آدمخوبهی زندگیا، که احتمالا تو زندگیت یهبار بیشتر بهش برنمیخوری، اینه که تو باید دوراتو بزنی تا بفهمی که آدمخوبه اون بوده . ولی وقتی دوراتو بزنی و برگردی، اون ولی دیگه جایی نداری تو دلش !
واست میشه یه حسرت ابدی .
خانوم اِچ
از رایجترین اشتباهات بین جوونها در مقوله ازدواج اینه که میگن
"من قراره با خودش ازدواج کنم نه خانوادهاش"
شما دچار این اشتباه نشید.
مآه
هروقت میخوام ی حرفی بزنم
بعد نتونم میفتم ب جون کاربریم
باهاش درگیر میشم کشتی میگیرم
جنگ میکنیم تا پیروز شم
اوج بدبختی زورم ب همین می رسه
گِلآرِه
به قول تتلو قوی اما بی حس ؛ شلوغ اما بی کس🙂🖤️
در زندگی برخی از آدم ها دوران های طولانی آرامش و آسایش وجود دارد. سال ها ، و گاه دهه ها، همه چیز بر وفق مراد است و زندگی یکنواخت، بدون حادثه مهم و قابل توجهی سپری می شود، و غم ها و شادی های کم اهمیت و حوادث تلخ و شیرین کوچک هستند که لحظه های این سال ها را پر می کنند، بدون این که اهمیت چندانی داشته باشند و خاطره بزرگی از خود به جا بگذارند، بدون آن که اتفاق خاصی بیفتد ، همه چیز آرام و ملایم و زندگی با آهنگی کند و یکنواخت جریان جویباری و نرمپوی دارد و به این ترتیب سال ها و سال ها می گذرد، تا این که ناگهان توفانی و گردبادی از راه می رسد و یک لحظه چشم باز می کنیم و بدون این که انتظارش را داشته باشیم، می بینیم که در مرکز توفان و تلاطم هستیم و دوران چو نقطه ما را در میان دایره حوادث گردبادی و پیچان خود قرار داده است. در مرکز توفان، در کانون فاجعه ها، در اعماق تلاطم های سیلاب گون خویش، و ناگهان غافلگیر می شویم و آوار حوادث و فجایع بر سرمان خراب می شود، حوادث و فجایعی که هیچ انتظارش را نداشته ایم. در چنین شرایطی چه می کنیم؟ چقدر خود را برای این شرایط توفانی و فاجعه های آن خود را آماده کرده ایم؟ آیا برای مقابله و چاره جویی در برابر چنین شرایط حاد و بحرانی حود را تربیت کرده ایم؟ آیا قدرت درک و تطبیق خود با هر شرایط، هر چقدر دردناک و ناگوار را داریم؟ آیا آمادگی پذیرفتن عواقب احتمالی شکست ها و فاجعه ها را داریم؟ آیا از واکنش های احتمالی خود در چنین شرایطی آگاهیم؟ آیا آن گونه عمل می کنیم که از خود انتظار داریم یا به دیگران وانموده ایم؟ چقدر به این مسائل فکر کرده و می کنیم؟ چقدر از وقت و فرصت خویش را به سرنوشت خویش می اندیشیم و صرف تفکر در باره آینده و حوادث احتمالی آن می کنیم؟ آیا برای هر گونه حوادث در هم کوبنده و در هم شکننده روان گسل، و هر فاجعه دردناک ویرانگر خود را مهیا کرده ایم؟ آیا چشم به راه حوادث هستیم؟ ( چشم به راه انقلاب های فکری- روحی- اجتماعی، بحران های شغلی، صدمه های جسمانی، بیماری های درمان ناپذیر، مرگ عزیزان، آسیب های روانی و در هم شکستگی های روحی، بلاهای طبیعی ناگهانی، زلزله ها، آتش فشان ها، توفان ها، سیل ها، تصادف های وحشتناک، فقر و فلاکت و درماندگی و هزار و یک بدبختی ناگهانی و چون صاعقه فرود آینده دیگر چطور؟) آیا خود را برای هر شرایطی، هر چقدر هم سخت و بحرانی آماده کرده ایم؟ آری؟ یا نه؟
ادامه دارد 15 بخش است