یافتن پست: #بانوی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سالروز وفات حضرت معصومه (س) تسلیت باد
سلام بر تو، بانوی آب‌ها و آئینه‌ها!ای زیباترین مطلع غزل‌های عاشقی!
سلام بر تو ای آینه‌ی هل اتی.ای بضعه خیر النسا.ای کوثر موسی بن جعفرعلیه سلام.....


دانلود موزیک



Ibrahim³¹³
Ibrahim³¹³
💫💫💫💫💫💫

بانوی محجبه
ارزشش آنقدر بالاست، که هیچ طوفانی نمی‌تواند او را از پای در آورد

او همچون ملکه ای زیبا رو باقدرت است که توجهی به صدای خش خش برگ های بی ارزش زیر پایش نمیکند،و به سوی محبوب و معبودش ثابت قدم گام بر می‌دارد.



‏دیشب از کنار نانوایی رد میشده ‏میبیند که چند نفر به بانویی هتاکی میکنند ‏جلو میرود و نهی از منکر میکند ‏میگوید فحاشی نکنید ‏ایران پر است از این باغیرت ها؛ ‏جوابش را با قمه میدهند ‏او ⁧‫#شهید_محمد_محمدی‬⁩ است. ‏منتظر اعدام نکنید ها ‏برای آن اراذل و اوباش هستیم

حلما
حلما
کیک بستنی میخوام☹️☹️☹️

طهورا
طهورا
۳ساله
توی تاریخ که بگردید و مطالعه کنین
راجع به بانوی ۳ ساله که
شهادتت شبیه مادر بزرگ بزرگوارشان هست
متوجه میشوید که مادر عزیز دردونه بعد از به دنیا اومدن این بچه از دنیا میره ...
و حصرت رباب سلام الله علیها ایشون رو بزرگ میکنن...
معلومه بعد از شهادت پدرش تحمل یتیم شدن رو تا این حد نداشته که رفته ....
صلی الله علیک یا رقیه بنت اباعبدالله سلام الله علیها

حال دلم بده(:


بدون تو دیوار خاطرات هر لحظه بیشتر به سمتم می آیند
بانوی باغ گلهای مریم...
آیا صدای استخوان های در حال شکستنم را نمیشنوی
در نبودت همه روز ها غروب جمعه آخر پاییز است...
همانقدر سرد...
همانقدر بی روح...
همانقدر مرگ آور...



دلم میخواس همیشه


یکی از شاهزاده های قجری باشم

چخبره:|

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دل بردی از من به یغما..ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ایدوست..از دست دل بر سر من

شاهین بختم مرا برد..در آسمان خیالت
تا که ندیدم تو را من..بشکسته بال و پر من

با کولیان هم نشینی..رازمرا برملا کن
تا طوطیان هم بگریند..بر طفل بی مادرمن

چون خال رویت مرا برد..تا سرزمین خیانت
بعد از تو میبارد ایدوست..همواره چشم تر من

نفرین شعرم نشسته..بر قلب نامهربانت
از خشم بانوی گریه..آتش گرفت پیکر من{-117-}


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
* بین گیسوی تو هم گل های شب بو لازم است؟/ توی دستان تو هم آیا النگو لازم است؟/ تا شود توصیف چشم و گونه و لب های تو/ باغی از بادام و سیب و آلبالو لازم است/ چشم زن های عرب هم مثل چشمان تو نیست/ در رقابت با نگاهت چشم آهو لازم است/ شاعرک ها چشمشان لال است از توصیف تو/ بهر تو صد منزوی مرد غزلگو لازم است/ تُرش رویی هم بکن شیرین عسل بانوی من/ گاه گاهی قاطی فالوده لیمو لازم است/

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دخترِ همسایه در ظاهر حلیم آورده بود/ باطناً یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود/ زندگی جبر جهنّم بود تا در باز شد/ آه گویا عطرِ جنّت را نسیم آورده بود/ دست و پا گم کرد تا آن دست و پا را دید دل/ ظاهرش مصراع نابی از کلیم آورده بود/ زیر چادر توری اش اموال دیروز مرا/ لُعبَتِ همسایه با یادِ قدیم آورده بود/ مهربانی بود سوغاتش برای مهربان/ زیره بر کرمانیِ در قم مُقیم آورده بود!/ همسر دوران خوب کودکی آن شوخِ شنگ/ تحفه را با لحنِ بانویی فهیم آورده بود/ بین شیطان من و من ریخت آتش بس به هم/ طبلِ جنگش را در اوضاعی وخیم آورده بود/ نذر دارد یا نظر اللّهُ اَعلم هر چه هست/ بار کج را از صراط المستقیم آورده بود!/

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من را به گناهِ بی گناهی کُشتی........
بانوی شکار، اشتباهی کُشتی..................

این روز ها افکارم درهم پیچیده میدونید
بي تو آسمان زيبا نيست و راه رفتن ابرها به راه رفتن مردگاني مي ماند كه از خوابي دير برخاسته اند. بي تو كتابها بسته مي مانند و قلمها ناي نوشتن ندارند. بي تو هيچ جاده اي به طرف افقهاي روشن نمي رود و هيچ جنگلي به فكرسبز شدن و باليدن نمي افتد و هيچ پرنده اي بالهايش را براي پرواز آرايش نمي كند.

نمي خواهم دراتاقي كه از بوي خورشيد تهي است نفس بكشم. نمي خواهم در محاصره ديوارها و پرده هاباشم. نمي خواهم شكل ستاره ها را از يادببرم. بي تو لبخند مفهوم ندارد و زندگي يك معماي حل ناشدني است. بي تو زمين يك توپ سرگردان است و دلم يك تكه يخ است. بي تو شعرهاي شرقي من بي معناست و گلهايي را كه در باغچه كاشته ام رنگ و بويي ندارند.

من نمي توانم ثانيه هاي سرد و ساكت را به طرف فردا هل بدهم و روي نزديكترين درخت قلبم را به يادگار حك کنم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عسل بانوی شیرازی


عسل بانوی شیرازی چه خوب و ناز میخندی
صدایت میکنم بانو! به این الفاظ میخندی

نگفتم کم لبانت را بخور چون قند میگیری؟
سماجت کردی و حالا به این امراض میخندی!

_بیا اینجا،
_نمی آیم!

_ببین من را،
_نمی بینم!
به تو گفتم که نارنجم نشو لجباز، میخندی!

فدای خال هندویت که شاعر کرد حافظ را
من اینجا اشک میریزم تو درشیراز میخندی

شبیه مار می بافد برایت مادرت مویت
به اینکه من به ناچاری شدم مُرتاض میخندی

"مشیرالدوله" حاکم شد مرا بردند سربازی
کچل کردند موهایم، به این سر/باز میخندی

گرفته ای تو جانم را دوباره زنده گردانم
اگر چه خوب میدانم به این اعجاز میخندی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عشق درگیرم نکن

التماست میکنم ، با عشق درگیرم نکن
من حریفش نیستم هم پنجه با شیرم نکن

تازگیها از تب تند جنون برخاستم
باز با دیوانگهایت زمینگیرم نکن

قهرمان آرزوهایت نبودم ، نیستم
بی سبب در ذهن خود اینطور تصویرم نکن

مرد رویایی تو من نیستم بانوی من
با نگاه دلفریبت باز زنجیرم نکن

شاعرم با یک نگاه مست عاشق میشوم
التماست میکنم با عشق درگیرم نکن


صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو