هادی
یکی درمورد من اینجوری نظر داده نظر شما چیه؟
خب یک عدد انسان استرسی که دانش خوبی تو حوزه ی برنامه نویسی داره ولی روحیه کنجکاوی نداره و اهل مطالعه اصلا نیست
مدل فیلم دیدنش هم مدل این روشنفکرا نیست ولی از رو تفریح فیلم می ببینه
ازدواجیه ولی خب کیس مناسب پیدا نمی کنه و طبیعیه از یک مهندس کامپیوتری که مدام پشت سیستم نشسته
با ادبه و خب سعی می کنه نزاکت رو رعایت بکنه
اهل تبریزه و بهش می خوره بچه پولدار باشه
مدهبیه ولی خب بیشتر مذهبش رو از احساساتش می گیره تا تفکر عجیب و غریبی پشتش باشه
اعتماد به نفس خوبی داره
فعلا همین
g.h.o.l.a.m.a.l.i
یادمان باشد
که هیچگاه لبخندمان را در آیینه
جا نگذاریم
شاید این لبخند
تمام روز کسی را عوض کند!
Sogand
کتاب خوب سراغ دارید برم بخرم؟
g.h.o.l.a.m.a.l.i
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در چمن می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ. پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد. ... اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است. تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد. اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند. این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید
توو خانواده ، شش ماه اول سال فقط مردادماه ، تولد نداشتیم
که خدا رسوند
هم این هم بی تفاوتیش