سکوت شب
سخت ترین دو راهی دنیا جایی است که آدمی که قبلا همه چیزت بوده بازگردد به خرابههای جامانده از تو...
آنجاست که تو میمانی و تشویش این که بگویی بی تو زیبا زندگی میکنم؟
یا اشک هایت را آزاد بذاری برای باریدن تا بگویی یک لحظه نبودنت بدون یاد بودنهایت نگذشت؟
میمانی بین دوراهیای که تظاهر به قدرت کنی یا اعتراف به مُردن؟
اما من میدانم کدام راه پیش میگیرم...
روزها دنبال پاسخی در مقابل زمانی که میپرسی "بی من چگونه گذشت" میگشتم
و امروز میدانم که...
من بی تو قدرتمندترین آدمی هستم که از درون مُرده بود!
• هلیا عزیزی
Sare
خدایا…
میخواهم اعتراف کنم
دیگرنمیتوانم
خسته ام
من امانت دارخوبی نیستم
“مراازمن بگیر”
مال خودت
من نمیتوانم نگهش دارم….
.
.
.
Sare
چِ اعترافِ تلخیع....
انگار رسیدم تهِ خط...
سکوت شب
عاشق شدن تاثیری مشابه مصرف کوکایین بر مغز و اعصاب دارد.
گرفتن دست کسی که عاشقش هستید میتواند درد فیزیکی، همینطور استرس و ترس را کاهش دهد.
آدمهایی که اعتماد به نفس پایینی دارند تمایل دارند دیگران را “قضاوت” و آنها را تحقیر کنند
خاطرات به مرور زمان تحریف میشوند.
هر انسان بهطور متوسط حداقل یک خاطرهی ساختگی دارد.
حدودا ۸۰ درصد صحبتهای گروهی آدمها، گلایه است.
افسردگی نتیجه بیش از حد فکر کردن است.
ذهن مشکلاتی را خلق میکند که حتی وجود نداشتهاند.
اگر خودتان را متقاعد کنید که خوب خوابیدهاید، مغزتان فریب میخورد که شما واقعا خوب خوابیده اید.
هرچه نامطمئنتر باشید بیشتر جبهه میگیرید و از عقایدتان دفاع می کنید
امروزه سطح اضطراب یک نوجوان دبیرستانی بهطور متوسط به اندازهی یک بیمار روانی در دههی ۱۹۵۰ است.
آغوشي طولانیتر از ۲۰ ثانیه مواد شیمیائی در بدنتان ترشح میکند که باعث میشود به شخصی که در آغوش گرفتهاید اعتماد کنید.
آدمها در هنگام خستگی فیزیکی راستگوتر هستند.
براي همین است که آدمها در مکالمات آخر شب دست به اعتراف میزنند.
سکوت شب
دوست داشتن سکوت نیست !
گاهی دل تمنا می شود
فریاد می خواهد
مرد و زن ندارد !
وقتی دوستش داری
ب ایست پایِ احساست
پایِ دلت
یک گوشه نشستن
این پا و آن پا کردن
بهانه است !
بهانه ای برایِ غرورت
پایِ دلدادگی که به میان است
بی خیالِ حرف و حدیث باش
چه حدیثی بالاتر از
برقِ چشمانش
به وقتِ اعترافِ تو !
چه حرفی پاک تر از
کلماتِ چیده شده در ذهنِ عاشقت
و لکنتِ زبانت برایِ گفتنِ تمامشان ؟
دوست داشتن پا رویِ پا گذاشتن نیست !
دوستش داری ؟
به احترامِ دلت
زبان باز کن
ما آدمها عجیب بدهکارِ دل می شویم
این روزها
توبه کن😑
در عوص من هر اتفاقی بیفته اول باید مطین شه من نبودم
حتی مامان خودش کاری کنه تقصیر منه 😑
واای یاد خودم افتادم
یه بار ماامانم بهم گف رب و بیارم رب و برداشتم ببرم از دستم افتاد رو فرش من و رب و فرش همرنگ شدیم