رها
مي گن اسبت رفيق روز جنگه//
مو مي گويم از او بهتر تفنگه//
سوار بي تفنگ قدرت نداره//
سوار وقتی تفنگ داره سواره//
تفنگ دسته نقره م رو فروختم//
براي وی قباي ترمه دوختم//
فرستادم برايش پس فرستاد//
تفنگ دسته نقره م داد و بيداد//
چقد غم داره این شعر... تفنگ دسته نقره م داد و بیداد.... 💔
خانوم اِچ
فقط اومدم بگم لعنت ب مسئول ایتا
بای
مهاجر
حاجی باید پاشم برم میدون انقلاب یکم بین کتابا ولو شم چند تا کتاب بخرم تا یکم از این حالت سستی و کسلی بیام بیرون
خانوم میم
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من
آغاز می شود !
قیصر امین پور
پ ن:
۸ آبان ، سالروز درگذشت قیصر ادبیات ایران❤️🌱
روح بزرگش قرین رحمت الهی 🌱❤️
هادی
تو اول بگو با کیان زیستی پس آنگه بگویم که تو کیستی ...
عزیزان همنشین و هم صحبت شما خیلی روتون تاثیر میذاره حتما به اینکه با کی همنشین و همصحبت هستید دقت کنید
من 24ی وازم واست
خیلی هم خوشکل بودا