m
چشم و ابروی خشن از بس که می آید به تو
گاهی آدم عاشق نامهربانی می شود....
Aseman
دریافتم خوبیهایی که ممکن است داشته باشیم، همیشه به کارمان نمیآید! چون کافی نیست که یک آدم، آدم خوبی باشد، باید دیگران هم خوب باشند تا این خوبی دردی دوا کند !
لائو شه
حسام
سلام امام زمانم 🌸
مولای من... 🍃🥀
گمانم عمرم قد ندهد 😔
بگو وعده دیدار کمی نزدیک تر آید ... 🙏
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🏵💐
حسام
لحظهها میگذرند
آنچه بگذشت، نمیآید باز
قصهای هست، که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز …
aliaga
در زندگی همیشه غمگین بودن از شاد بودن آسان تر است
ولی من اصلا از آدم هایی خوشم نمی آید که آسان ترین راه را انتخاب میکنند
g.h.o.l.a.m.a.l.i
یکی از پسران هارون الرشید پیش پدر آمد خشم آلود که فلان سرهنگ زاده مرا دشنام مادر داد. هارون ارکان دولت را گفت جزای چنین کس چه باشد؟ یکی اشاره به کشتن کرد و دیگری به زبان بریدن و دیگری به مصادره و نفی. هارون گفت:ای پسر کرم آن است که عفو کنی و اگر نتوانی تو نیزش دشنام مادر ده نه چندان که انتقام از حد در گذرد آنگاه ظلم از طرف ما باشد و دعوی از قِبل خصم.
نه مرد است آن به نزدیک خردمند
که با پیل دمان پیکار جوید
بلی مرد آن کس است از روی تحقیق
که، چون خشم آیدش، باطل نگوید
خان دایی مُهاجِر
رسالةٌ لأبنتي :
و أما بعد ؛
إضحكي كثيراً
و إستعيذي بالله من شرِ الحُزن …
فَسوف تأتي أياماً يُتعِبُكِ الحُزن ،
لأنّ كلَّ إنسانٍ سيذوقُ طعمَ الفِراق …
و السلام
نامه ای به دخترم :
و أما بعد ؛
بسیار بخند
و از شَرِ اندوه ، به خدا پناه بِبَر . .
می آید روزگاری که دلتنگی
اَمانَت را خواهد بُرید ،
زیرا که هر انسانی
طعمِ فراق را خواهد چِشید .
والسلام
rahim
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار
دیگه چی
[لینک]
موافقم بهش میاد