یافتن پست: #آخر

حضرت@دوست
حضرت@دوست
رویایی شیرین
حبي لك يزداد دون تفكير، صورتك لا تفارق خيالي فأنا دومًا أتصور وجهك اللطيف، لقد استحوذ علي سحرك ولا أريد الابتعاد عنك، منذ أن التقيت بك عرفت بأنني وجدت حب حياتي، وعرفت حينها بأنك نصفي الآخر وشعرت بأنك تكملني، حتى عينيي الصغيرة رأت هذا السحر


حضرت@دوست
حضرت@دوست
دانی

أريدك أن تكون الهواء الذي أتنفسه والشمس التي تدفئ قلبي، ولكن ما أريده أكثر من أي شيء آخر هو أن تكون حب حياتي إلى الأبد.
للأسف، لم يحدث ذلك

پریا
پریا
تولدت مبارک رفیقم{-41-}
برسی به تموم آرزوهات شاهینی{-21-}{-135-}
@shahin
:کیک

aliaga
aliaga
@shahin

سلام علیک


تولدت مبارک آقا شاهین گل-مال تو-

خانوم میم
خانوم میم
روز برفی خود را چگونه آغاز کردی؟
با از کار افتادن بخاری 😐 :یخ

خانوم میم
خانوم میم
عیدتون مبارکککککککککک


یاس
یاس

امشب هر کدوم یه عیدی از خدا بخواید
کرم خدا رو چی دیدید
ان شاالله که بهمون بده


من با تمام وجودم دلم یه خبر خوب شادی از فلسطین میخواد از بچه های تشنه و گرسنه
دلم میخواد یه اتفاقی بیفته
اونجا هم تولد و عید بچشن :دعا🥺
شما چی میخواید؟


حضرت@دوست
حضرت@دوست
شقایق هاي‌ شوق و شکیبایی بـه راه گل نرگس، نگران شده اند.
یلدای منتظران، سرشار از نور نیایش اسـت و آبشار اشک از فراز گونه ها بر نشیب دشت بی قراری، جاری اسـت.

«السلام علیک یا ایها العلم المنصوب!»
آخر الناجين من جيل الحسين.
أنت بجوار القمر ونحن لا نراك.
عيد ميلاد سعيد*


خانوم میم
خانوم میم
گشنمه 😐

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عاشقانه...
لا تزال عيناك تصيبني بالجنون، حتى لو كنت في الجانب الآخر من الكرة الأرضية


حضرت@دوست
حضرت@دوست
عاشقانه...
وأقسم بأني امتلأت بك حب للحد الذي لم يعد في قلبي متسعاً لشخصٍ آخر.


حضرت@دوست
حضرت@دوست
حب {1}مجنونة

ينمو الحب إلى درجة لا تدركين أنه يؤثر على كلامك وأفعالك، وهذا ما يسمى بجنون الحب، ولكن عندما تعترفين بهذا الجنون فإنك تحبينه، فيحبك الطرف الآخر أكثر


خانوم میم
خانوم میم
یه وقتایی یه جمله هایی می بینم
منو یهو می بره به خاطره هام
می گم چقد شبیهش حرف زد... چقد شبیهش بود... چقد شبیهش گفت...
تا به خودم میام چشامو می بینم که خیس شده...
کاش یه قرصی داشتیم می خوردیم و گذشته رو فراموش می کردیم🙃

WeT
WeT
خدایا کارشناس رسمی دادگستری واس یه دانشجو داشت دلبری میکرد و کنارمون گوشیش رو زد رو آیفون و چقد تاسف بار و چندش آور بود 😒😒😒

Tasnim
Tasnim
نماینده کلاس بیشعورمون گروههای درسی ترم پیش رو حذف کرد
هفته پیش توو گروه اصلی بهش گفتم کاش میذاشتید بمونه، جناب تکبر هیچی جواب نداد
دوشنبه سر کلاس گفتم ببخشید اجازه بدید یکی دیگه گروه تشکیل بده چون مطالب رو ما میخوایم شاید برای آزمون جامع
باز خودشو زد به کری و از استاد شماره گرفت و تندی گروه تشکیل داد
باز امروز پیام دادم که لطفا خودتون رو مدیون ما نکنید. من مطالب اون گروه رو لازم دارم و ...
شروع کرد شلوع بازی که شما با من بد حرف میزنی و به من بی احترامی شده و ...
دوست داشتم برم تا قم دست بندازم دور گردنش خفه ش کنم
یادم نمیاد آخرین باری که اینقد عصبانی شده بودم کی بود
خیلی بدم میاد طرف به جای قبول اشتباه و جبران مافات، کولی بازی و مظلومنمایی راه بندازه

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو