یافتن پست: #کلیشه

WeT
WeT
شدیدا دلم میخواد یه مشت تخمهُ آجیل وردارم جلو تلویزیون دراز بکشمو شبکه پویا رو‌ نگا کنم 😕😕😕

?
?
گاهی تو زندگی به یه جاهایی میرسی که باید خودت رو تموم شده بدونی!
که نه فرصت شروع دوباره و درست کردن خطاهای گذشته رو داری و نه گزینه ای جلوت میبینی جهت جبران.
اینکه میگن ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست به نظر من فقط یه شعار کلیشه‌ای جهت دور زدن اشتباهاتی هست که مقصرش خودت بودی. وگرنه این آب مدت هاست به گندآبی کشیده شده که هیچ جنبنده‌ای توان نفس کشیدن توش رو نداره چه برسه به ماهی!

زندگی از یک جاهایی به بعد میشه مثل یک موزیکی که خیلی دوستش داشتی و مدام توی گوشت پلی میشده. ولی این تکرارها باعث عادی شدن این ملودی شده. تا جایی که اگر موزیک پخش هم نشه تو حس میکنی هنوز داره توی گوشت اجرا میشه و حتی باهاش زمزمه هم میکنی!
همه چیز همینطوری خیلی زود عادی میشه. تغییر فصل‌ها، صدای گنجشک‌های اول صبح، رگبارهای ناگهانی بهاری و ریزش برگ‌های پاییزی هم نمی‌توانند این بی تفاوتی رو تحت تاثیر خودشون قرار بدن.
خلاصه ما خیلی هامون زود دچار نوعی بی تفاوتی در زندگیمون میشیم و در واقع خواهیم شد. این بی تفاوتی میتونه نسبت به افراد نزدیک در خانواده یا حتی نسبت به جامعه باشه. میدونید؛ مهم اینکه تو بفهمی از کجا ضرب

خانوم اِچ
خانوم اِچ
یه خانوم متاهل اعلام حضور کنه کارش دارم

محمّد
محمّد
میخواستم بگم مثل تموم عالم حال منم خرابه ولی خب نیست :|
نه اینکه غم و دردی نداشته باشم، اتفاقا الان از بدترین ایام زندگیمه و اتفاقات بدی داره رقم میخوره که اصلا نمیخوام در موردش صحبت کنم ولی دلیل نمیشه بخواد حالم خراب باشه
توقع ما گاهی از زندگی چیزی غیر از ماهیت زندگیه
ما تو این دنیا نیومدیم که بهمون خوش بگذره الزاما( حالا اگه بگذره که چه بهتر) ولی نباید سختی ها، غم ها و ... ما رو تحت تاثیر خودشون قرار بدن
ما باید مسلط بر زندگیمون باشیم ن برعکس

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
ما آدم ها در عین بی تفاوتی ،تفاوت های زیادی داریم باهم...


Daniyal
Daniyal
از یک زن انتظار می‌ره که آشپزی رو درست به دخترش یاد بده و از یک مرد انتظار می‌ره کار فنی رو درست به پسرش یاد بده حالا فرقی نمیکنه اگر اون پسر به آشپزی علاقه داشته باشه یا اون دختر به کار فنی باید کلیشه های مسخره حکمرانی کنن.


Daniyal
Daniyal
«دختر که بلند نمی‌خندد»
«پسر که گریه نمی‌کند»
«زن باید با حیا باشد»
«مرد باش، معرفت داشته باش!»
«خاله زنک بازی»
«زن را چه به راننده شدن؟»
«ترشیده»
بس کنید کلیشه های جنسیتی رو هر آدمی خودش عقل انتخاب شرایط و نوع رفتار خودش رو داره.


EDRIS
EDRIS
کاشکی منم قشنگ بودم عکسمو میذاشتم☹️

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چه خبر ؟
چقدر میون تمام روزمره گی هامون اینو از خودمون میپرسیم

وچقدر خوش خیالانه فکر میکنیم میتونیم در این جمله ی کلیشه ای تمام حرفهای وجودمونو بریزم تو قالب یه جمله

سلامتی خبری نیست

درحالی که خیلی خبرهاست

دلی این وسط تنگ شده

قلبی تندتر از همیشه تپیده

کسی رنجیده

در کسری از ثانیه کسی سرنوشتش تغییر کرده

برای یه لحظه اینده ای درخشان تر شده

وگاهی اتفاق های ناخواسته ی عظیمی رخ داده که بی خبریم از آن ...

در این زندگی که فقط چشمهای ما ادماتنها میبینه، اما به قول او نگاه نمیکنه ...

خیلی وقتا سوالی نمیپرسیم ..خیلی جوابا باید داده بشه ..

ما به هم مدیونیم برای تمام لحظه هایی که باید دستی دراز میکردیم برای یاری ونکردیم ..

ما مدیونیم برای لحظه های که به قضاوت نشستیم وندانستیم ..

ما مدیونیم برای حقیقت هایی که میدانیم وکتمان میکنیم برای به دست آوردن اندکی بهترین!!!

مابرای خیلی چیزها تو زندگی بهم مدیونیم ...



ومن هم مدیونم به تو...
چه خوب گفت
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه


دانلود موزیک



Mr.Ahoora
Mr.Ahoora
اگر بتونی یک نفر رو برگردونی باز به زندگیت



اون یه نفر کیه
«کلیشه ای حرف نزنید»

Marina
Marina
من امروز با پدیده چندش( پلی اموری) آشنا شدم...

0
0
حال دلت را دست آدم ها نسپار

نگذار افسار به دست به هرکجا بِکشندت

نگذار با حرف هایشان امیدت را نا امید کنند

اجازه نده رفت و آمدشان بشود دلیل غم و شادی ات

زندگی ات را در دستان خودت نگه دار، محکم و وفادار

محبت کن و مهربانی را هدف خودت قرار بده تا مدیون دل و روح و احساسات خودت نشوی

عقل حسابگرت را هم ناظر کن که مبادا به بیراهه روی

این کلیشه ها را تکرار میکنم که برسم به یک کلام حرف حساب

"عزیز من، لطفا فرش زیر پای آدم ها نباش، تابلو فرش زیبایی باش که بر دیوار دلشان قابت کنند"

سوسن پرور
سوسن پرور
. او درباره جدایی از این قالب «تعریف شده و کلیشه‌ای برای خودش» می‌گوید:
من و پدرم دو جور مختلف زندگی کردیم و دو عقیده متفاوت داریم. و قهرمان سینمای کیمیایی بودن خودش بزرگ‌ترین فرصت است، چون این فرصت آرزوی خیلی از ستارگان سینماست اما برای من در جاهایی هم فرصت‌های زیادی را گرفته. قهرمان سینمای کیمیایی شدن برای من راه طولانی و سختی بود از سرب و تجارت و سلطان رئیس و حکم و محاکمه در خیابان و جرم، رسیدن به این نقطه خیلی سخت بود. من در «جرم» خودم را شایسته سیمرغ می‌دانستم ولی این اتفاق نیفتاد اما درس بزرگی برای من بود و استقلالم را بیشتر کرد. [ لینک]




تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو