یافتن پست: #پيراهن

♡✓
♡✓


.


مردها را بايد در چهارخانه ي پيراهنشان
جستجو كرد...
در آستينهاي بالا زده شان...
در لبخندهاي كجشان...
در تركيب بوي خستگي و ادكلن تلخشان...
در زِبريه ته ريششان...
در نگاهِ پر ابهتشان...
در آغوششان،كه اگر فمنيست ترين هم باشي،براي داشتنش حاضري زندگي ات را ارزاني كني...
اصلاً مردها را بايد جستجو كرد...
در آغوش گرفت...
شناخت...
اگر جنسِ اصلي اش را يافتي،
دو دستي بچسبش...
بازار پر شده از جنسهاي تقلبي و مشابه
كه تاريخ مصرفشان سالهاست گذشته...





‌‎‌‌‌‎‌‌‌

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نخستین بیعت کننده با امام عصر (عج) کیست؟
کتاب درنگستان : هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست

دانلود کتاب با ذکر صلوات بر محمد آل محمد
[لینک]
شرح عنوان کتاب در دید گاه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا بود كه گوشه ي چشمي به ما كنند
بيت مورد نظر:{-35-}{-29-}
پيراهني كه آيد از آن بوي يوسفم
ترسم برادران غيورش قبا كنند
اشاره به آيه ي 94 سوره ي يوسف دارد كه مي فرمايد: «إذهَبُوا بِقَمِيصي هذا فَأَلقُوهُ عَلي وَجهِ ابي يأتِ بَصيراً ...» (ببريد اين پيراهن مرا، پس بياندازيد بر روي پدرم كه مي آيد بينا).

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفت ...مي دوني چيه رفيق!؟
حكايت زندگي ما شده مث "دكمۀ پيراهنِ"
اولي رو كه اشتباه بستي تا آخرش اشتباه مي ري .
بدبختي اينه كه زماني به اشتباهت پي مي بري كه رسيدي به آخرش..


دانلود موزیک



هادی
هادی
آن کشته که بردند به يغما کفنش را
تير از پي تير آمد و پوشاند تنش را

خون از مژه ميريخت به تشييع غريبش
آن نيزه که ميبرد سر بي بدنش را

پيراهني از نيزه و شمشير به تن کرد
با خار عوض کرد گل پيرهنش را

زيبا تر از اين چيست که پروانه بسوزد
شمعي به طواف آمده پرپر زدنش را

آغوش گشايد به تسلاي عزيزان
يا خاک کند يوسف دور از وطنش را

خورشيد فروزان شده در تيرگي شام
تا باز به دنيا برساند سخنش را
🌹🍃🏴


حضرت@دوست
حضرت@دوست
به اندازه تمام هايم مي شوم.
غصه هايم را به مي کنم...
و مي نويسم از تمام هاي اميدي که در دالان خاموش مانده اند...
و از پروانه هاي بي روزگار که با رفتنت آن ها مرا گفته اند


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفت ...مي دوني چيه رفيق!؟
حكايت زندگي ما شده مث "دكمۀ پيراهنِ"
اولي رو كه اشتباه بستي تا آخرش اشتباه مي ري .
بدبختي اينه كه زماني به اشتباهت پي مي بري كه رسيدي به آخرش...

سکوت شب
سکوت شب
اين روزها
بي حواس ترين زن دنيا منم
كه در گذر از ميان مردم شهر
با هر عطري به ياد تو
مست مي شوم
و در چهار خانه ي
هر پيراهني شبيه تو
بيتوته مي كنم

اين روزها
هستي وُ نيستي
و ميان بي حواسي هاي معلقم
قدم مي زني

تو را مي گردم
در ميان تمام كساني كه شبيه تو نيستند
و سراغ تو را
از شلوغ ترين خيابان هاي شهر مي گيرم

نيستي كه نيستي
و من
بي حواس ترين زن دنيا
كه هر چه مي كنم
حواسم از تو
پرت نمي شود كه نمي شود

wolf
wolf
پيراهنت سنگين ترين تحريم تاريخ است برای كسی كه دوستت دارد !


حضرت@دوست
حضرت@دوست
به اندازه تمام هايم مي شوم.
غصه هايم را به مي کنم...
و مي نويسم از تمام هاي اميدي که در دالان خاموش مانده اند...
و از پروانه هاي بي روزگار که با رفتنت آن ها مرا گفته اند


دانلود موزیک



سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
ماجراي نبش قبر حضرت رقيّه(س) در سال 1242

ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت نبش قبر سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری،را نقل میکند :

جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقي كه نَسَبش به سيّد مرتضي علم‌الهدي منتهي مي‌شد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد{-31-}{-31-}

می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست.{-31-}{-31-}{-31-}

اما حکایت :
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
اولين عكس از رضا كرملاچعب با پيراهن

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو