یافتن پست: #شهدا

یاس
یاس
وقتی که روحت رو سگ گاز گرفته
رو زمین میشینی
بدون هیچ حرف و کلامی
مثل بدن های صد پاره ای که در خاک ارمیده ان
جوانانی پر پر شده
و استخوان هایی بی پلاک
همه را می شناسند
اما گمنام مانده اند
منم
گم گشته ام
دیگر ادا اطوار رعایت پرستیژ
برایم بی مفهوم شده
گوشه ای می شینم
روز زمین خاکی که مال شماست
یا ابنا روح الله
و یا انصار الله
ادرکنی

Tasnim
Tasnim
کنسولگری ایران توو سوریه رو زدن اسراییلیهای حرومزاده

aliaga
aliaga
آغاااا ی خاطره از شب های قدر بگم براتون...



من قبل خدمت سربازیم حدود سالای ۹۲ و ۹۱ ی مرضی داشتم شب قدر حدود ساعت ۱۲ شب میرفتم قبرستان شهرمون و کنار قبر عمو ی بزرگم ک شهید دوران دفاع مقدس هس جوشن کبیر میخوندم


آغا ی شب ک اونجا بودم بعد از جوشن کبیر چشم افتاد ب چن متر اونورتر ک ی قبر خالی بود و نازه کنده بودنش گفتم برم ی امتحانی کنم ببینم چطوریه


رفتم داخل و دراز کشیدم ی لحظه ی صدایی شنیدم و یکم بلند شدم دیدم ۳ نفر از من مریض تر دارن از بالا میان یکم دقت کردم دیدم طلبه هستن

آخه حوضه پایین قبرستانه
من بلند شدم و از قبر بیرون اومدم و لباسامو گرد گیری کردم ک اونا منو دیدن ب تت پت افتادن منم انگار ن انگار رفتم سوار دوچرخه شدم و رفتم
بیچاره ها فک کردن میت از قبر اومد بیرون:خخخ

:خخخ

هادی
هادی
داش باشوا مهدی آدام اولوبسان بیت المالی آتیلار ایاغ آلتوا!

میگن وقتی آقا مهدی باکری فرمانده لشکر عاشورا به پشت تریبون میرسه میبینه یه پتو سربازی انداختن زیر پاش آروم خم میشه اونو جمع میکنه و با احترام خاصی تکونش میده و تا میزنه میذاره روی تریبون بعد آروم پشت تریبون میگه - داش باشوا مهدی آدام اولوبسان بیت المالی آتیلار ایاغ آلتوا! - یعنی خاک تو سرت مهدی آدم شدی بیت المال رو زیر پات میندازن

25 اسفند سالروز شهادت سرلشکر مهدی باکری

سید ایلیا
سید ایلیا
فرزند شهید مدافع حرم اكبر زوار جنتى خواستن شعر بخونه؛
گفت: ميشه دعاى فرج بخونم؟آخه من روزی هزار بار دعای فرج می‌خونم! اینقدر‌ می‌خونم‌ تا
امام‌ زمان‌ ظهور كنه. ميگن اگه آقا بياد، شهدا هم باهاش ميان.شاید يه بار دیگه بابامو ببینم...

اللهم عجل لوليك الفرج

ماریا
ماریا
من پدرمو سه سال قبل از دست دادم
پدرم توی عملیات کربلای پنج اواخر دی ماه توی شلمچه جانباز شدن
تاوقتی پدرم زنده بودن، هرسال همون شب همگیمون میرفتیم دیدنش و خاطرات اون روزاشو برامون تعریف میکرد
امسال اما بخاطر بیماری مادرم، درگیر ایشون بودیم، یاد اون روزا نکردیم
چند روز قبل چند نفر در فواصل کوتاهی سفر راهیان نور که رفته بودن، برای دوتا از خواهرام گفته بودن یک نفر شبیه پدرتون اونجا دیدیم، از بس شبیه بوده که شک کردیم و رفتیم ازش پرسیدیم فامیلت چیه، اونم دقیقا فامیل پدر منو گفته
یکی از همین زائرا، حتی ازش عکس هم گرفته و آورده برامون...
خیییییلی برامون عجیب بود، چون عکسشم ما دیدیم ، واقعا شبیه پدرم بود
اصلا حال روحی هممونو دگرگون کرده این اتفاق

تحلیل ما از این اتفاق و تقارنش با روزای جانباری پدرم، اینه که پدرم میخواسته بهمون بگه هیچوقت یادتون نره من برای چی رفتم و جنگیدم، روزای سختی که گذروندم رو فراموش نکنید، مخصوصا روزایی که مجروح بودم...
خلاصه اینکه امسال، روز پدرمون بسیار متفاوت بود

donya
donya 👩‍👧‍👦
نسخه اولیه شعر همای رحمت با دست خط استاد شهریار



یاس
یاس
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که الم کند به عالم شهدای کربلا را


مهاجر
مهاجر
سالروز شهادت عزیزم ❤️


هادی
هادی
شهید احمد کاظمی
نیمه شب برای سرکشی وارد پادگان شد، سربازی را دید که سر پست خوابش برده. پتو رویش انداخت و تا آخر پست خودش جای سرباز، نگهبانی داد. با آن درجه نظامی و مقامی که داشت...

رفیق صمیمی حاج قاسم


...
...
📿 🤲🏻 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤

یاس
یاس
انفجار در مسیر زایران حاج قاسم :پوکر


یا ابالفضل

هادی
هادی




خانوم میم
خانوم میم
کرمان چه خبره ...:هعی

Tasnim
Tasnim
عایا فردا هم‌مدرسه ها مجازی میشوند؟

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو