یافتن پست: #ببندي

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دل به دادم...
'گفته بودم چو بیایی دل با تو ..
نابستن از آن به که و


دانلود موزیک



wolf
wolf
واردِ فصلِ من شديم جانم
فصلى كه تا چشم باز كردم،
همه چيز نه سياه بود،
نه رنگى!
سپيدِ سپيد بود...
فصلِ تو گذشت
نشد در پاييزِ تو دل ببنديم
بيا و فصلِ مرا امتحان كن...
باش
تا با بودنمان
زمين و زمان را سپيد كنيم ...



حضرت@دوست
حضرت@دوست
دل به دادم...
'گفته بودم چو بیایی دل با تو ..
نابستن از آن به که و


دانلود موزیک



پلاک
پلاک
‌ چه زود داريم به ايستگاه آخر مي رسيم ...
انگاري همين ديروز بود که همگي با هم بليط سفر به رمضان رو گرفتيم ...
۳۰ روز مهمان خدا بوديم و حالا که کم کم بايد چمدان ها رو ببنديم و راه بيفتيم ...
خدايا من مهمانت بودم و تو ميزباني بي نظير ...
من هر روز سحر تو را صدا مي کردم و تو استجابت مي کردي
چطور دل بکنم و راهي ۱۱ ماه ديگه شوم ...
يعني عمري دوباره به من عطا خواهي کرد تا دوباره به اين سفر بيايم ...
يا رب العالمين الهي که دست هايم پر از استجابت باشد و عافيت ...
به ايستگاه آخر کمتر از 1 روز مانده ...
وقت هاي طلايي را از دست ندهيم چرا که از تقدير بي خبريم ...
التماس دعا

سید ایلیا
سید ایلیا
كاش باراني ببارد قلبها را تر كند ،،

بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند ..


قطره قطره رقص گيرد روي چتر لحظه ها ،،

رشته رشته مويرگهاي هوا را تر كند ..


بشكند در هم طلسم كهنه ي اين باغ را ،،

شاخه هاي خشك بي بار دعا را تر كند ..


مثل طوفان بزرگ نوح در صبحي شگفت ،،

سرزمين سينه ها تا نا كجا را تر كند ..


چترها تان را ببنديد اي به ساحل مانده ها ،،

شايد اين باران كه مي بارد شما را تر كند ... !!

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو