یافتن پست: #آتشی

Mohsen
Mohsen
دل بسپار به خدایی که آفرید آتشی که ابراهیم را نسوزاند
دریایی که موسی را غرق نکرد
نهنگی که یونس را نخورد
همه عالم که برای تو بد بخواهد
اگر خدا نخواهد نمی شود…

هادی
هادی
می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما



حضرت@دوست
حضرت@دوست
عشق تو آتشی است که سینه ام را شعله ور می کند


تعلمت الحب من يديك وسمعت من شفتيك أجمل الكلمات، ولماذا لا أريد أن أقول كلمات الحب إلا لك؟ أحبك. كلمة من قلبي يا حبيبتي، فدعني آخذ ماء من بحر حبك وأروي عطشي من ينبوع قلبي، لأن حبك هو النار التي تشعل صدري، دعني أبني بها أحلامي جنبك بسلام ساعدني


aliaga
aliaga




صفحه ۸۷
:گل

سید
سید
خاک تو سرتون ، خدافظ

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

آیت الله حائری شیرازی:
همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید.

قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند.

اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای!

پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

آیت الله حائری شیرازی:
همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید.

قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند.

اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای!

پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند.

آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس

آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس

محمّد
محمّد
یک شبی درخواب خوش هم جاده بارؤیا شدم
مثل صیدی پای دربند دل شیدا شدم

صبح روشن را به شام زلف یلدا باختم
مثل مجنون مست مست ازبادۀ لیلا شدم

دل گرفت ازمن زمام اختیارم را به کف
غافل ازدلواپسیها غافل ازفردا شدم

زد به قلبم آتشی را شعلۀ جانسوزعشق
سوختم تا درشرارعاشقی ،امحا شدم

ذرّه هایم را نسیمی برد تا اعماق دشت
تا که چون شبنم نگین گونۀ صحرا شدم

شد گلستان منزل حال خرابم ازوفا
چند روزی باده نوش ازساغرمینا شدم

ناگهان توفان شد و جام از بلا لبریزشد
درهراس ازغرش این رعد برق آسا شدم

شهد گلهای شکفته سهم توفان بودو ،من
باهزاران آرزو بی بهره ازرؤیا شدم
----------
علی اصغرشکفته
ازکتاب آهنگ عشق

WeT
WeT
لطفا بهم نگو چرا رنگ تی‌شرتت به شلوارت نمی‌خوره. من دارم تمام سعیم رو می‌کنم زنده بمونم 🙂

هلیا
هلیا
من گل آلاله بودم باد وحشی پرپرم کرد

آتشی بودم تو صحرا عشق آمد و خاکسترم کرد

شوق پرواز در من مرده

هلیا
هلیا
💚💜💛💙💖



ی سوال
چرا خدا

فقط با حضرت موسی

صحبت نمود

💚💜💛💙💖💚

مآه
مآه
‌تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش عشق آسان بود، اما من نمی‌فهمیدمش دست او در دست من بود و دلش با این و آن باز اگر یک جو پشیمان بود، می‌بخشیدمش از تب غیرت ندیدم آتشی جانسوزتر در کنارم بود و من با دیگران می‌دیدمش هیچ عشقی از خیانت نیست ایمن، این بلا تا نیامد بر سرم افسانه می‌نامیدمش با دلم گفتم ببوسش تا فراموشش کنی گفت اگر می‌خواستم آن روز می‌بوسیدمش🖤:)! فاضل_نظری

aliaga
aliaga
چه جمعه‌ها که یک به یک غروب شد نیامدی …

چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی …

خلیل آتشین سخن؛ تبر به دوش بت شکن …

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی …

برای ما که خسته‌ایم نه؛ ولی …

برای عده‌ای چه خوب شد نیامدی …

تمام طول هفته را به انتظار جمعه‌ام …

دوباره صبح؛ ظهر؛ نه غروب شد نیامدی....{-60-}

هلیا
هلیا
💔♥💔♥💔♥💔♥💔♥💔

دوست دارید رو

سنگ قبر تون چی

نوشته شود

🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو