هلیا
هنوز در فکر ِ آن کلاغ ام...
هنوز
در فکرِ آن کلاغ ام در دره های یوش:
با قیچی ی ِ سیاه اش
بر زردی یِ ِ برشته ی ِ گندم زار
با خش خشی مضاعف
از آسمان ِکاغذی ی ِ مات
قوسی برید کج،
و رو به کوهِ نزدیک
با غار غار ِخشک ِ گلوی اش
چیزی گفت که کوه ها بی حوصله
در زِلّ ِ آفتاب
تا دیرگاهی آن را با حیرت
در کلّه های ِ سنگی شان
تکرار می کردند.
*
گاهی سوال می کنم از خود که
یک کلاغ
با آن حضورِ قاطعِ بی تخفیف
وقتی صلات ِ ظهر
با رنگ ِ سوگوارِ مُصرّش
بر زردی ی ِ برشته ی ِ گندم زاری بال می کشد
تا از فراز ِ چند سپیدار بگذرد،
با آن خروش و خشم
چه دارد بگوید
با کوه های ِ پیر
کاین عابدان ِ خسته ی ِ خواب آلود
در نیم روز ِ تابستانی
تا دیرگاهی آن را باهم
تکرار کنند؟
هلیا
انگار اینجا برف اومده چه سکوتی حاکم است
دلم صدای کلاغ میخواد
هلیا
همه ادیان یک چیز را تعلیم میدهند
تطهیر ذهن از آسیب خودخواهی
و پرهیز از لذت های بی ارزش
هلیا
سه فرشته در سفر حضرت محمد (ص) به معراج
فرشته عقل
فرشته ایمان
فرشته حیا
حضرت فرشته عقل را انتخاب کرد فرمودند وقتی عقل داشته باشی ایمان و حیا هم همراه آن است ... شبتون مملو از عقل
هلیا
قیمت تن به جان است
قیمت دل به ایمان ...
هلیا
موطن آدمی تنها در قلب کسانی
است که دوستش دارند ...
هلیا
پایدارییش در عشق بیش از یک هفته طول نمی کشید...
هلیا
احساس من به تو احساس عشق نیست بلکه فقط عطش این بود که تو مرا دوست داشته باشی ولی تو میل شدیدی داشتی که کسی دوستت بدارد
هلیا
ادما رو نباید مجبور کرد که واست وقت بذارن کسی که دوست داشته باشه بیشتر وقتش مال ...
هلیا
اقامت در آمریکا مثل تابلو مونالیزا واسه دخترا قیمتی است .
هلیا
خدا همیشه در دنیای عارف وجود دارد
زیرا فکر عارف همیشه به او مشغول است.
هلیا
دلبندم مرا ببوس و بگذار از هم جدا شویم
زمانی که پیری چراغ رویاهای مرا خاموش میکند
آن بوسه هنوز قلب و روحم را روشن نگه خواهد
داشت.
هلیا
بعضی باشند که سلام دهند از سلام ایشان بوی دود اید
بعضی باشند که سلام دهند از سلام ایشان بوی عود اید
این را کسی دریابد که اورا مشامی باشد