یافتن پست: #ui

سارا
سارا
🥰

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند


حضرت@دوست
حضرت@دوست
ببین
تمام گنجشکان
که درنبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
ترا به نام صدا می کنند


حضرت@دوست
حضرت@دوست
با مطلع ابروی تو هوش از سر من رفت
پیداست که بیت الغزل چشم تو چون است


حضرت@دوست
حضرت@دوست


که چه دردی دارد
که بفهمی ؛ نفست سرد شده
که چه زخمی دارد
که ببینی ؛ از سر پیدائی باد
طوفان شده و
درد

سر آغاز شده
و ؛ چه دردی و چه زخمی دارد
که بدانی ؛ همین بس
جهانم ؛ چه تفهیم شده ...


حضرت@دوست
حضرت@دوست
شاعر – دیوانه


به هر که بگو
هر چه می خواهد صدایم کند
دست به گریبان که فرو کنم

اما از تو چه پنهان
لکنتم از شوق است و اندکی
هراس

نکند این همه خوابی باشد و
دستم از نور و ستاره تهی برگردد ؟

به گمانم اما
اخگری که به دامنم افتاد
از جنس طور بود
اگر نه به استخوانم نمی گرفت

حالا بگو به هر که : هر چه می خواهد
صدایم کند


حضرت@دوست
حضرت@دوست


لبریزم می کنی از ترانه
سرشارت می کنم از غرور

دو دل دست می گشایی و
یک دل

می فشرم دست هایت را
می رویم

تا نشانی
ارغوانی ابری و
آبی
بر می گردیم


حضرت@دوست
حضرت@دوست

چون هستی عطار درین راه حجاب است
از هستی عطار به یکبار بریدیم
[لینک]

حضرت@دوست
حضرت@دوست

صد خواب ‌ناز تشنه ضبط‌ حواس توست
بر خویش غنچه‌ گرد و لحاف بهار پیچ

حضرت@دوست
حضرت@دوست

امشب آهسته دلم می گیرد
چون که انگاره ی افکار دلم سست از ادراک خداست
فهم ساکت شدن عمدی و بینای خدا سنگین است

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آن روزهای خوب که دیدیم ،خواب بود

خوابم پرید و خاطره هـا درگلو شکست


حضرت@دوست
حضرت@دوست
ما و حدیث عشق تو --












کانها حکایت است


حضرت@دوست
حضرت@دوست
من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش

سرود بیخودی و آه عاشقانه خویش


صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو